آزادی بهمثابه سرچشمه ابداع در هنر
|
|
|
|
|
نویسنده
|
جمادی سیاوش
|
منبع
|
نقد و نظر - 1392 - دوره : 18 - شماره : 3 - صفحه:65 -87
|
|
|
چکیده
|
میدهد تا همه را بخواند و ببیند و بشنود. فلسفه هنر و حسانیّات، هنر و امر زیبا را بهلحاظ ماهیت، خاستگاه، تاثیر، شرایط ذاتی و التزام به حقیقت موضوع بررسی قرار دادهاند.در این مقاله، عمدهترین نظریههای فلسفی در باب هنر بهاجمال بررسی شدهاند. تولستوی، کانت، هگل، هایدگر و آدرنو هر یک به هنر و امر زیبا نگرشی دارند. یکی هنر را خودآیین و دیگری آنرا روح محسوسگشته میداند. هایدگر بر ظهور حقیقت در کار هنری تاکید دارد و تولستوی هنر را به رسالتی فرا میخواند. مرور مقایسهای این نگرشها، تمهیدی برای پاسخ به این پرسش است که آیا هنر فینفسه حقیقت را در صورتی محسوس متعین میکند؟ آنچه از آن دفاع کردهایم آن است که اگر فلسفه هنر اعتنایی نیز به آثار هنری و ملاکگرفتن آنها داشته باشد، پاسخ منفی است؛ در واقع، گوش هنرمندان چندان بدهکار نظریهپردازیهای فلسفی و زیباییشناختی نبوده است. آنان در خطاب به ادراک حسی، یعنی طرز بیان هنر مشترک بودهاند، اما در مضمون یا درونمایه التزامی نداشتهاند، مگر بنا به خواستی بیرونی (مثلاً هنر سوسیالیستی). سرچشمه ابداع در هنر، آزادی بوده است. سرانجام، این مسیله به خواننده واگذار میشود که آیا میتوان بیتوجه به آثاری که با عنوان هنر آفریده میشوند، درباره هنر نظریهپردازی کرد؟
|
کلیدواژه
|
استتیک (زیباییشناسی یا حسّانیات) ,ادراک حسی ,دیالکتیک هگلی ,دیالکتیک منفی
|
آدرس
|
دانشگاه علامه طباطبایی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
siavashjamadi@gmail.com
|
|
|
|
|