|
|
خلق معنا یا کشف معنا؟ مطالعه، ارزیابی و همافزاییِ دیدگاههای اروین یالوم و ویکتور فرانکل پیرامون معناداری زندگی در بستر فلسفهدرمانی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
حسین پور تنکابنی رسول ,مسعودی جهانگیر ,حسینی شاهرودی مرتضی
|
منبع
|
نقد و نظر - 1400 - دوره : 26 - شماره : 4 - صفحه:156 -185
|
|
|
چکیده
|
درمان اگزیستانسیال یکی از روشهای نوین در عرصه رواندرمانی است که در راستای شناسایی و حل دغدغههای واپسین انسانی شکل گرفته است. اروین یالوم و ویکتور فرانکل دو تن از بلندنامان این عرصهاند که با وجود اختلاف نظرهایی که با هم دارند توانستهاند با پژوهشهای شایانی مرزهای این شاخۀ نوپا در رواندرمانی را گسترش بخشند. یالوم بر این باور است که بر اساس نگرش اگزیستانسیال، میباید معنا را در زندگی آفرید؛ اما فرانکل که پایهگذار روش معنادرمانی است، با دینی انگاشتن نهاد همۀ انسانها، معتقد است معنای زندگی از جنس یافتن است نه آفریدن؛ با این وصف که این معنا یا «لحظهای و وابسته به شخص» است و یا «کلی» که ابرمعنا دانسته میشود. این جُستار با روش توصیفیتحلیلی تلاش دارد ضمن بررسی دیدگاههای این دو رواندرمانگر، نقاط قوت و ضعف هر کدام را مشخص کند. بر این اساس، روشن شد که یالوم اگرچه دین و سنّت را منبع مناسبی برای معناداری زندگی میداند، اما به هیچ وجه آن را در مبنای نظریۀ خود دخالت نمیدهد. در مقابل، فرانکل با توجه به اهمیت نهاد دین و خدا در زندگی، گرایش معنوی خود را با ارائۀ نظریۀ ابرمعنا و امکان وجود ابردنیا روشن کرده است. پس از این مرحله نویسندگان به این نتیجه دست یافتند که دو دیدگاه خلق معنا و کشف معنا علیرغم تفاوت در ظاهر، تهافت ندارند؛ بلکه امکان همافزایی و اتخاذ یک رویکرد مکمّل نسبت به یکدیگر را نیز دارا هستند.
|
کلیدواژه
|
رواندرمانی اگزیستانسیال، معنای زندگی، خلق معنا، کشف معنا، معنای غایی، ابرمعنا
|
آدرس
|
دانشگاه فردوسی مشهد, ایران, دانشگاه فردوسی مشهد, گروه فلسفه و حکمت اسلامی, ایران, دانشگاه فردوسی مشهد, گروه فلسفه و حکمت اسلامی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
shahrudi@um.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Making Meanings or Discovering Meanings? A Study, Assessment, and Reconciliation of the Views of Irvin Yalom and Viktor Frankl about the Meaningfulness of Life in the context of Philosophical Therapy
|
|
|
Authors
|
Masoudi Jahangir ,Hoseini Shahrudi Mortaza ,Hoseinpour Tonekaboni Rasoul
|
Abstract
|
Existentialist therapy is a new method of psychotherapy aimed at an identification and resolution of human concerns. Two prominent scholars of the field are Irvin Yalom and Viktor Frankl who, despite their disagreements, pushes the boundaries of this newfangled field of psychotherapy with their remarkable research. Yalom believes that, on the existentialist approach, meaning should be created in life, whereas Frankl as the founder of the method of logotherapy believes that the nature of humans is religious, and the meaning of life should be found or discovered, and not created. However, this meaning is either momentary and subjective or universal, which is the supermeaning. Drawing on the descriptiveanalytic method, we try in this paper to consider the views of these psychotherapists, identifying their weak and strong points. It turns out that while Yalom sees religion and tradition as proper sources of the meaningfulness of life, he never allows them into his own theory. In contrast, Frankl makes much of the institution of religion and God in the human life, clarifying his spiritual tendency with the theory of supermeaning and the possibility of there being a superworld. We conclude that, despite their prima facie differences, the meaningmaking and meaningfinding views are not contradictory. Instead, they can be reconciled and rendered supplementary.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|