معرفت و علایق انسانی؛ جُستاری دربارۀ نسبت دو مقوله
|
|
|
|
|
نویسنده
|
اسمخانی محمدرضا ,شیخرضایی حسین
|
منبع
|
نقد و نظر - 1397 - دوره : 23 - شماره : 4 - صفحه:127 -151
|
چکیده
|
این مقاله میکوشد به یکی از مباحثِ چالشبرانگیز در معرفتشناسی یا علمشناسی، یعنی رابطۀ «علایق انسانی» با «معرفت» بهویژه «معرفت علمی» بپردازد و الگویی قابلدفاع از نسبتِ میان این دو مقوله ارائه دهد. در این راستا، نخست سه سنخ الگوی پیشنهادی دربارۀ این رابطه طرح و نقد میشوند: «رابطۀ استعلاییِ» علایق با معرفت (هابرماس)، «رابطۀ برسازندۀ» یکسویۀ علایق با معرفت علمی (برنامۀ قوی) و «رابطۀ برساختۀ دوسویۀ» علایق معرفت (نظریۀ شبکهعامل). سپس در ادامه تلاش میشود الگوی جدیدی از پیوندِ علایق انسانی و معرفتِ علمی در یک چارچوبِ «تصمیمگرایانه» ارائه گردد که معتقدیم هم در برابرِ نقدهای پیشگفته مصون است و هم به شکلِ واقعگرایانهتری موقعیتهای بالفعلِ تصمیمگیریِ علمی و نقشِ علایق در آنرا توضیح میدهد. در این نظریه، بهاختصار علایق و منافعِ انسانی همواره نقشی برسازنده در معرفت دارند (در برابر اسطورۀ «دانشمند بیعلاقه»)، ولی برخلافِ هر سه الگوی مورد نقد، آنها را بهعنوان «بُردارهای تصمیمِ» امکانی که عضوِ خانوادهای بزرگتر از ارزشها هستند تصویر میکند که در برهمکنشِ با یکدیگر به انتخابهای علمی شکل میدهند.
|
کلیدواژه
|
علایق انسانی، معرفت (علمی)، رابطۀ استعلایی، رابطۀ برسازنده، رابطۀ برساخته، بُردارهای تصمیم
|
آدرس
|
موسسۀ حکمت و فلسفۀ ایران, گروه مطالعات علم, ایران, مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور, گروه ترویج علم, ایران
|
پست الکترونیکی
|
sheykhrezaee@nrisp.ac.ir
|
|
|
|
|