>
Fa   |   Ar   |   En
   مرگ تراژدی وتولد عقل گرایی  
   
نویسنده ذاکرزاده ابوالقاسم ,ناصر ماریا
منبع نامه مفيد - 1382 - دوره : 9 - شماره : 39 - صفحه:121 -132
فایل تمام متن
چکیده    تعریفی که نیچه از تراژدی به دست می دهد، هیچ گونه قرابتی با معنای متداول آن در تاریخ و به ویژه در عصر حاضرندارد. در واقع نیچه تراژدی را نگاهی هستی شناسانه به حیات انسانی می داند. تفسیر نیچه از تراژدی بر فلسفه شوپنهاور و آرمانهای زیبایی شناسی ریشارد واگنر استوار است. این فیلسوف جوان، در آن زمان، شیفته آرمانهای استادان بزرگش در فلسفه و موسیقی بوده است. نیچه نخستین تامل انسان را، تامل درباره مرگ و فناپذیری وی می داند. انسان تنها جان داری است که بر مرگ خویش واقف است. این حقیقت دردناک عامل روی آوری بشر به هنر است. خلاقیت وی برای فرار از مرگ، در هنر تجلی می یابد؛ و تراژدی اوج خلاقیت بشر در هنر است. این قابلیت بزرگ ادبی، در نخستین مرحله ظهورش، در گروه همخوانان تجلی می یابد. گروه همخوانان با سرودهای نشئه آورشان، که «دیتیرامب» نام دارد، موجوداتی هستند با نام « ساتیر» که به شکل نیمه انسان و نیمه بز روی صحنه ظاهر می شوند و « دیونوسوس»، خدای شراب و وجد و سرمستی را در عیش و نوشها و شادمانیها همراهی می کنند. ساتیرها و دیونوسوس مظهر وحدت هستی ناپایدار و فناپذیرند. در این حالت وحدانی و بنیادین، انسان نسبتی به حضوری با عالم و آدم ومبداشان پیدا می کند. اوج هنر تراژدیک در همین نسبت حضوری است که انسان هم فاعل شناسایی است و هم متعلق آن. تنها در این هنر متعالی است که بشر به توجیه زندگی دست می یابد و برای غلبه بر فناپذیر بودنش و فایق آمدن بر حقیقت دهشتناک هستی زمینی پیدامی کند. از نظر نیچه، با ظهور نخستین بذرهای عقل گرایی، که نماد آن سقراط و سقراط گرایی است، مرگ تراژدی فرا می رسد. تعریف نیچه از تراژدی، در مقایسه با تعریفی که در دوره روشنگری از تراژدی ارائه شده است و، مرگ تراژدی با ظهور عقل گرایی، که نیچه از آن با عنوان سقراط گرایی یاد می کند، موضوع این مقاله را تشکیل می دهد.
کلیدواژه تراژدی، دیتیرامب، دیونوسوس، آپولون
آدرس دانشگاه شهید بهشتی, گروه فلسفه, ایران, دانشگاه آزاد اسلامی, دانشکده زبانهای خارجه, ایران
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved