نقش آراء انسانشناختی سارتر بر ابعاد مختلف علوم انسانی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
معظمی گودرزی امین
|
منبع
|
معرفت - 1399 - دوره : 29 - شماره : 6 - صفحه:61 -72
|
چکیده
|
بهباور فیلسوفان علوم انسانی، مبانی فلسفیِ پذیرفتهشده توسط یک نظریهپردازِ علوم انسانی، تاثیر بنیادین در شکلگیری نظریات وی داشته و درواقع، بستر و زمینة تولید علوم انسانی را فراهم میکند. این نوشتار، با توجه به اهمیت این نکته در پی آن است که بهعنوان نمونه با روشی توصیفی، تحلیلی و انتقادی بهبررسی آراء انسانشناختی ژان پل سارتر پرداخته و در ادامه تاثیر مبانی انسانشناختیِ پذیرفتهشده توسط وی را در برخی از مهمترین عرصههای علوم انسانی مانند موضوع، روششناسی، اهداف و غایات، مسائل و بُعد ارزششناختی نشان دهد. در این راستا، به این نتیجه رهنمون میشویم که سارتر «با انکار واجبالوجود و نفی هرگونه طرح و سرشت پیشین برای انسان، آزاد دانستن وی، مسئول شمردن او در قبال ساختن ماهیت خویش بهواسطة گزینشها و طرحریزیهای مستقلانه و اصیلگونة خود، نفی هرگونه منبع زایای ارزشها به جز آزادی و عدم ارائة آرمان و غایتی مشخص و قابل دستیابی برای انسان»، منطقاً چارهای ندارد که موضوع علوم انسانی و روش کاربردی آنها را به ترتیب، «کنشهای انسانی و آثار دنیوی آنها» و «روشهای کیفی» بداند و از منبع غنی وحی و آموزههای دینی مرتبط با علوم انسانی محروم باشد. در نهایت دستش از علوم انسانی هدفمند و همگانی با ارزشهای عینی و قابل توصیه بههمگان کوتاه باشد.
|
کلیدواژه
|
آراء انسانشناختی ,ژان پل سارتر ,علوم انسانی ,آزادی ,سرشت پیشین.
|
آدرس
|
موسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره, ایران
|
پست الکترونیکی
|
aminmoazami242@yahoo.com
|
|
|
|
|