|
|
سیر تحول معنای«وجود» و «موجود» از نخستین سده های هجری تا عصر ابن سینا
|
|
|
|
|
نویسنده
|
صالحی اسکندر ,ضیاءشهابی پرویز ,ذهبی عباس
|
منبع
|
حكمت سينوي - 1395 - دوره : 20 - شماره : 56 - صفحه:83 -102
|
چکیده
|
دو واژه «وجود» و «موجود» در زبان عربی، تحول معنایی یافتهاند. این دو واژه که از ریشه «وجد» مشتق شدهاند، نخست معنایی سوبژکتیو دارند و حاکی از نحوه ارتباط گوینده با جهان بیرون هستند و پس از آن، با ورود به ترجمه عربی آثار فلسفیِ یونانی و پذیرششان از سوی فیلسوفان در تمدن اسلامی، آهستهآهسته، معنایشان تغییر کرده و جنبه هستی شناختی یافته است؛ بدین صورت که از وضعیت جهان و اشیاء، بهخودیخود حکایت دارد. با مرور و مقایسه متون لغوی و ادبی قبل و بعد از عصر ابن سینا، به این نتیجه می رسیم که پس از تثبیت و گسترش فلسفه در زبان عربی، معنای «از نیستی به هستی آمدن» به یکی از مهم ترین معانی «وجد» و دو مشتق مهم آن، یعنی «وجود» و «موجود»، تبدیل و مقبولیتِ آن روز به روز فراگیرتر شده است؛ گرچه این واژه و مشتقاتِ آن، همچنان معانی سابق خود را هم حفظ کرده اند.
|
کلیدواژه
|
وجود ,موجود ,ابن سینا ,عصر ترجمه
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات, ایران, دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات, گروه فلسفه, ایران, دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات, گروه فلسفه و کلام اسلامی, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|