پیش‌بینی کیفیت زندگی در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی پس از آسیب مغزی تروماتیک براساس انعطاف‌پذیری روان‌شناختی و شدت افسردگی

سابقه و هدف: آسیب مغزی و افسردگی بر کیفیت زندگی تاثیر منفی دارند. درمقابل، انعطاف‌پذیری روان‌شناختی بر افسردگی و کیفیت زندگی تاثیر مثبت دارد. تحقیق حاضر با هدف تبیین نقش واسطه‌ای انعطاف‌پذیری روان‌شناختی در رابطه بین افسردگی و کیفیت زندگی پس از آسیب مغزی انجام گرفت.مواد و روش‌ها: این تحقیق توصیفی در سال 1397 و در بیمارستان کارگرنژاد کاشان انجام شد. هفتاد بیمار دچار افسردگی اساسی از لیست افراد متحمل آسیب مغزی بیمارستان بهشتی کاشان به‌صورت تصادفی ساده انتخاب شدند و به سیاهه افسردگی بک (bdiii)، پرسشنامه پذیرش و عمل (aaqii) و فرم کوتاه بررسی سلامت (sf12) پاسخ دادند. داده‌ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی تحلیل شدند.نتایج: ماتریس همبستگی پیرسون، رابطه معنی‌داری بین هر زوج از متغیرهای تحقیق آشکار کرد (p<0.001) و رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی نشان داد که انعطاف‌پذیری روان‌شناختی و شدت افسردگی، پیش‌بین‌های کیفیت زندگی هستند. نقش واسطه‌ای جزئی انعطاف‌پذیری روان‌شناختی نیز در رابطه بین شدت افسردگی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در دو مولفه جسمی (p<0/05 ؛ 2.311 =t ؛ 0.308 = β استاندارد) و ذهنی (p<0/05 ؛ 3.427 =t؛ 0.422 = β استاندارد) آشکار شد. آزمون سوبل این نقش را در ابعاد جسمی (p<0/05 ؛ 2.203 = z) و ذهنی (p<0/05 ؛ 3.102 = z) تایید کرد.نتیجه‌گیری: در جمعیت مذکور، می‌توان براساس شدت افسردگی و میزان انعطاف‌پذیری روان‌شناختی، میزان کیفیت زندگی را پیش‌بینی نمود. در این بین، انعطاف‌پذیری روان‌شناختی نقش مهم‌تری دارد و با ارتقای آن می‌توان اثر منفی افسردگی را بر کیفیت زندگی کاهش داد.

Prediction of quality of life among people with major depression after traumatic brain injury based on psychological flexibility and depression severity

Background: Brain injury and depression negatively affects quality of life (QoL). In contrast, psychological flexibility (PF) has a positive impact on depression and QoL. This study aimed to explain the mediating role of PF in the relationship between depression after brain injury and QoL.Materials and Methods: This descriptive study was conducted in 2018 at Kargarnejad hospital in Kashan. Seventy patients with major depressive disorder were selected by randomized sampling method among the brain injury patients in Beheshti Hospital. They completed Beck Depression Inventory (BDIII), Acceptance and Action Questionnaire (AAQII), and Short Form Health Survey (SF12). Data analysis was performed using Pearson Correlation and Hierarchical Multiple Regression.Results: Pearson correlation matrix revealed a significant relationship between each pair of variables (Ps<0.001) and Hierarchical Multiple Regression showed that PF and depression predict the QoL. Also, the result showed PF partially mediate the relationship between depression severity and QoL in both physical (standardized β = 0.308; t=2.311; P<0.05) and mental (standardized β=0.422; t=3.427; P<0.05) components. Sobel test confirmed the role of the QoL in both physical (Z=2.203; P<0.05) and mental (Z=3.102; P<0.05) components.Conclusion: In this population, the QoL can be predicted based on the severity of depression and the degree of PF. PF plays a more important role in this regard and by promoting it, the negative effect of depression on QoL can be reduced.