|
|
هفت خان مامون (بازدید خلیفه مامون از دخمۀ خسرو انوشیروان)
|
|
|
|
|
نویسنده
|
جلیلیان شهرام
|
منبع
|
جستارهاي تاريخي - 1400 - دوره : 12 - شماره : 2 - صفحه:289 -322
|
چکیده
|
داستان بازدید عبدالله مامون (198-218 هجری) خلیفۀ نامآور عباسیان از دخمۀ خسرو انوشیروان (531-579 م.)، دستکم از سدۀ پنجم هجری، با روایتهای گوناگون در منابع تاریخی آمده است. مامون آگاه از دادگری و خردمندی پادشاه ایرانی، کنجکاوانه به دیدار دخمۀ او میرود و آنگاه با دیدن شُکوه کالبد مردۀ او و نیز درونمایۀ اندرزهای اخلاقی او چنان به شگفت میآید که همدلانه زبان به ستایش بزرگی و خردمندی و برتری خسرو انوشیروان میگشاید. در روایتی از این حکایت که در «تاریخ بناکتی» نوشتۀ داوود بن محمَّد بناکتی (مرگ: 730 هجری) آمده است، تلاش مامون برای یافتن و ورود به دخمۀ خسرو انوشیروان، بهگونهای بازگو میشود که یادآورِ بُنمایۀ گذشتن پهلوان از چندین سختی و دشواری برای دست یافتن به هدفی معیّن است که این بُننامه، الگوی هفتخان نامیده میشود. با اینکه پژوهشهای فراوانی دربارۀ بُنمایۀ هفتخان در فرهنگ ایرانی انجام شده و نیز به بازدید مامون از دخمۀ خسرو انوشیروان پرداخته شده است، در هیچکدام از این پژوهشها، این بازدید در چارچوب بُنمایۀ ایرانی هفتخان واکاوی نشده است. در این جستار، تلاش خواهد شد که این حکایت را هرچند ساختگی و خیالی باشد، در چشمانداز بزرگتر الگوگیری عباسیان از ساسانیان و فرهنگ ایرانی با راهنمایی ایرانیانِ فرهیختۀ کارگزارِ خلافت بغداد بنگریم تا احتمالاً روشن شود که پردازندگان این حکایت که شاید بتوان آن را «هفتخان مامون» نیز نامید، چه کسانی بودهاند و اگرچه خیالی و ساختگی، چرا مامون خلیفۀ بزرگ جهان اسلام را به دیدار خسرو انوشیروان پادشاهِ ایرانیِ زردشتی بردهاند.
|
کلیدواژه
|
مامون، خسرو انوشیروان، دخمه، تاریخ بناکتی، هفتخان، فضل بن سهل، حسن بن سهل
|
آدرس
|
دانشگاه شهید چمران اهواز, گروه تاریخ, ایران
|
پست الکترونیکی
|
jalilianshahram@yahoo.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Maʼmūn’s Haftkhān: The visit paid by Maʼmūn to Khusraw I’s tomb
|
|
|
Authors
|
Jalilian Shahram
|
Abstract
|
The story of the visit paid by ʽAbdallāh Maʼmūn as an ʽAbbasid caliph (814-834 CE) to Khusraw I’s tomb (531-579 CE) has been told in a great many historical sources at least since the eleventh century. Aware of the Persian ruler’s fairness and sagacity, the caliph pays a visit out of curiosity to the tomb, and begins to extol his virtues upon seeing Khusraw’s corpse and the moral themes there. In an account provided by Tārikhe Banākatī written by Dāwūud b. Moḥammad Banākatī (d. 730/1329), Maʼmūn’s effort to find the tomb is narrated as though a hero goes through the arduous stages of a quest to achieve a predetermined end. The process resembles a leitmotif called haftkhān, or literally ’seven stages’. Notwithstanding a large number of studies discretely dealing with the leitmotif and the quest, the visit by Maʼmūn has never been analyzed in terms of the leitmotif. We will try to examine the embed it, regardless of whether it is real or imaginative, in a wider perspective which involves the Abbasids’ emulation of the Sasanian and Persian culture through the good offices of the cultured Persian agents working in the caliphate establishment in Baghdad. This will probably reveal who were behind the narrating or fabricating of what we may designate as Haftkhāne Maʼmūn, and why the caliph of the Muslim world set out to visit the tomb of a Persian Zoroastrian king.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|