زایش ایده شهروندی در ایران معاصر از منظر فلسفه سیاسی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
مقیمی زنجانی شروین
|
منبع
|
علوم سياسي - 1397 - دوره : 21 - شماره : 82 - صفحه:51 -76
|
چکیده
|
بحث در باب مبانی انگاره شهروندی در ایران معاصر، به یک معنا بحث در باب مبانی شکلگیری فکر تجدد در ایران معاصر است و بدین معنا پیروزی یا شکست این انگاره را باید در پرتوی پیروزی یا شکست فکر تجدد در ایران معاصر در نظر گرفت. قوام شهروندی جدید در غرب، بهنوعی به کوشش غالباً بلاغیِ حاملان فلسفه سیاسی جدید، در جا دادن برخی از مهمترین مفروضات مدرنیستی در باب انسان و نسبت او با طبیعت از یک سو و دولت از سوی دیگر در محور شبکه عقل سلیم غربی وابسته بود. از مهمترین این مفروضات از حیث بحث در باب شهروندی جدید، ایده «فرد صاحب حق بی قید و شرط در وضع طبیعی» بود؛ آن هم در معنایی که بر اساس آن، حق طبیعیِ فرد منفرد در وضع طبیعی، بر قانون ساماندهنده به وضع سیاسی تقدم پیدا میکرد. بدین ترتیب، مسئله اساسی ما، بررسی ناکامی قوام ایده شهروندی حول عنصر مدنی یا حقمحوری است که در غرب جدید با هابز بنیادگذاری شد. ما خواهیم کوشید این بررسی را نه از یک نظر تاریخی اجتماعی یا حقوقی، بلکه از منظر بحث در فلسفه سیاسی مطرح سازیم. از این منظر، اصل «اِقناع» در کنار اصل «زور»، مختصات و مناسبات سیاسی را تعیین میکند. بنابراین، کوشش بلاغی این روشنفکران برای رقم زدن نسبتی قانعکننده میان ایده حق و ایده قانون، با توفیق چندانی همراه نشد. استدلال ما در این مقاله آن است که این عدم توفیق را بیش از آنکه بتوان به بدفهمی روشنفکران یادشده از مبانی تجدد مربوط دانست، باید در ضعف درونی رتوریک آنها جستوجو کرد. این ضعف، دو معضل اساسی را تقویت مینمود: نخست نقش کمرنگ ایده فرد صاحب «حق» و دوم، رادیکالیسم روسویی در قالب انقلابیگرایی غیرمدنی
|
کلیدواژه
|
شهروندی، فرد صاحب حقّ، رتوریک، عقل سلیم
|
آدرس
|
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
s.moghimi@ihcs.ac.ir
|
|
|
|
|