بررسی رابطۀ بین وانمودگرایی با خودپنداشت و تفاوت جنس در دانشجویان

وانمودگرایی که به بیماری انسان های موفق تعبیر می شود در واقع چرخۀ معیوبی از احساسات نامطلوب دربارۀ آنچه است که فرد در راه موفقیت به دست آورده، وانمودگرایان شکست را درونی می کنند و خشنودی و رضایت کمتری نسبت به غیر وانمودگرایان تجربه می کنند. این ها همچنین پیامدهای موثری از بازتاب شکست در افرادی با خودپنداشت پایین است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطۀ بین وانمودگرایی با خودپنداشت در دانشجویان ارشد غیرپزشکی دانشگاه تهران در چهار گروه علوم انسانی، علوم پایه، فنی و هنر که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. بدین منظور 400 دانشجو (228 پسر و 192 دختر) مقیاس وانمودگرایی کلانس (1978)، و مقیاس خودپنداشت 10 آیتمی پورحسین را تکمیل کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که وانمودگرایی بالا با خودپنداشت همبستگی معنی دار منفی داشت. اما آزمون t در رابطۀ با تفاوت جنس در وانمودگرایی و خودپنداشت همبستگی معنی داری نداشت. بنابراین نتایج مبین این است که وانمودگرایی بالا با خودپنداشت پایین همبستگی دارد، و وانمودگرایان از خودپندارۀ ضعیف تری برخوردارند و در زمینه خودپنداشت و وانمودگرایی نیز تفاوتی میان دانشجویان دختر و پسر وجود ندارد.

Investigating the relationship of impostering with self-concept and different genders in students

Impostering syndrome which is now interpreted as successful people disorder, is indeed a vicious cycle of negative emotions about something that the person has gained in his way to success. Imposters internalized the failure, they experience less gratification and satisfaction than nonimposters, these are the effective consequences of failure in people with low selfconcept too. The present study was aimed at investigating the relationship of impostering with selfconcept among M.A./M.SC. nonmedicine male and female students of Tehran university in the four main branches of humanities, sciences, technical engineering, and art were selected through a stratified random method. In so doing, 400 students (218 boys and 182 girls) completed the imposter syndrome scale of Clancy (1978), and the 10item selfconcept scale of Pourhossein. The results of the study indicated that there was a significant relationship between a high level of impostering and a significant negative correlation with selfconcept. but about ttest indicated no significant correlation between imposter and selfconcept in different gender groups. Also results indicated that high level of imposter correlation with down level selfconcept, and imposters had poorer selfconcept and there is no difference between female and male students regarding the selfconcept and imposter.