|
|
جایگاه انسان در تحول معنای فضای معماری در قرن نوزدهم و بیستم
|
|
|
|
|
نویسنده
|
نورمحمدی سوسن
|
منبع
|
صفه - 1390 - دوره : 21 - شماره : 53 - صفحه:197 -210
|
چکیده
|
این مقاله در پی آن است که، به میزان تغییر جایگاه انسان در نظریه های معماری، که به ویژه در قرن نوزدهم و بیستم مطرح شده اند، بپردازد. از آنجای یکه، فضا در نظری ههای معماری با تعبیرهای مختلف و گسترد های همراه است، در این مقاله به تجزیه و تحلیل اندیشه های مهم ترین نمایندگان و متفکران در طی دو قرن ذکر شده پرداخته خواهد شد. بنا بر این در چهار بخش اصلی، نخست به تعریف فضای معماری از نقط هنظر معنای واژه و سابقه موضوعی آن اشاره خواهد شد؛ سپس مفهوم فضا با استناد به دیدگا ههای فلسفی قرن نوزدهم آلمان و تاثیرپذیری از دو جریان اصلی، نظریه گاتفرید زِمپر و فلسفه کانت تحلیل میشود. در ادامه، تغییر مفهوم فضای معماری در اوایل قرن بیستم و در آخر، مفهوم فضا متاثر از روا نشناسی ادراک تحلیل خواهد شد. نتایج این مقاله گویای این است که مفهوم فضادر قرن نوزدهم، از محصورسازیِ مطلق به پیوستگی درون و بیرون و پس از آن با تاثیرپذیری از نظریه همدلی، به آگاهی یافتن از پیکر و در قرن بیستم به آگاهی از رابطه میان انسان و محیط تغییر یافته و سرانجام به مفهوم مکان وابسته شده است. در این سیر، انسان نیز ب هتدریج در نظری ههای مرتبط به فضا حضور یافته است، اما همچنان نسبت به بسیاری از ابعاد وجودی انسان، به ویژه تاثیرگذاری آن بر معماری، بهای کمی داده شده است.
|
کلیدواژه
|
فضای معماری ,قرن نوزدهم ,قرن بیستم ,ادراک فضا ,انسان
|
آدرس
|
|
پست الکترونیکی
|
susan.noor.m@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|