|
|
پایانبندی در غزلیات شمس: کنشهای گفتاری و وجوه وانمایی حضور
|
|
|
|
|
نویسنده
|
کاکاوند رشید ,یعقوبی جنبه سرایی پارسا
|
منبع
|
نقد ادبي - 1399 - دوره : 13 - شماره : 50 - صفحه:107 -134
|
چکیده
|
کارکرد پایان بندی در متن را بنابه این تصور که بهمثابۀ نقطۀ اوج متن روایت مفروض است، می توان گره گشایی از موضوع مورد بازنمایی دانست؛ اما بهشکل خاص پایان بندی می تواند همسو با معرفتشناسی حاکم بر متن و وضعیت سوژه های متنی منجر به دلالت انگیزهای ویژه باشد. از میان متن های ادبی کلاسیک فارسی، پایان بندی برخی از متن های عرفانی، ازجمله غزل های دیوان شمس، همسو با معرفت شناسی عرفانی، وجهی متمایز دارد. در این نوشتار، دلالت انگیزی ویژۀ پایان بندی در غزلیات شمس بهشیوه توصیفی تحلیلی دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد راوی عاشق غزل های دیوان شمس، همسو با معرفت شناسی حاکم بر متن، هویت یا مقام سوژگیِ موقتی را که بنابه کنش بازنمایی یا روایتگریِ رخداد وضعیت ها در بخش آغازین و میانی روایت ها بهدست می آورد، در پایان بندی با توسل به کنش های گفتاری خاموشی در معنای اصطلاحی آن پس میزند و مانع از تثبیت آن می شود. به عبارت دیگر، راوی عاشق غزلیات شمس در اغلب غزل ها، پس از بازنمایی اضطراب و اشتیاق برآمده از حضور و وحدت ازدسترفته سعی می کند در پایان بندی غزل ها، بنابه »استعاره دوریِ « بازگشت به اصل و جهان پیشانشانگانی، با انجام و اجرای دو دسته از »کنشهای گفتاریِ « خاموشی (شامل »خاموشی بهمثابۀ سخن نگفتن « و »خاموشی بهمثابۀ بهنمایندگی سخن گفتن «) به وانمایی یا اجرای حالِ حضور بپردازد و بهصورت نمادین در آن تجربه شرکت کند. حسب این وانمایی، پایان بندی غزل های مذکور به بستار نمیانجامد و با ساختاری حلقوی، خواننده مشارک را با نوعی ناتمامی مواجه یا در آن تجربه شریک میکند.
|
کلیدواژه
|
پایانبندی، خاموشی، غزلیات شمس، کنش گفتاری، مولوی، وانمایی
|
آدرس
|
دانشگاه کردستان, ایران, دانشگاه کردستان, ایران
|
پست الکترونیکی
|
p.yaghoobi@uok.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Speech Acts and The Representation of Hozour [Presence]: An Analysis of the Ghazals' Ending in Dīvān-E Šams
|
|
|
Authors
|
yaghoobi janbeh saraee parsa
|
Abstract
|
Considered as the climax of the textnarrative, the ending of a text often includes the resolution. However, depending on the dominant epistemology of the text and the status of textual subjects, the ending can also lead to other implications. Among classical Persian texts, the endings of some mystical texts, including the ghazals in Dīvāne Scaron;ams, are distinctive. In this paper, the endings of the ghazals in Dīvāne Scaron;ams have been interpreted in a descriptiveanalytic way. The analysis showed that the narratorlover of the ghazals, in line with the epistemology of the text, appears as the temporal subject of the text at the beginning, but rejects the role at the end and by employing silent speech acts, retracts to the prelinguistic world. In other words, in nearly most of the ghazals the narratorlover represents the anxiety and longing for the lost unity at the beginning, but in the end, by employing two sets of silent speech acts ( ldquo;silence as not speaking rdquo;, and ldquo;silence as speaking for other rdquo;), renounce to the present moment. Therefore, the studied ghazals do not come to an end and by using a circular structure, they perplex the readerparticipant with an unfinished experience, allowing the reader to feel as part of the represented experience.
|
Keywords
|
ending ,silence ,speech acts ,Molana ,representation
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|