پیوند بینامتنیت و هستیشناسی پسامدرنیستی در داستان کوتاه «میرزا یونس» از سیروس شمیسا
|
|
|
|
|
نویسنده
|
آلبوغبیش عبدالله
|
منبع
|
نقد ادبي - 1395 - دوره : 9 - شماره : 34 - صفحه:33 -62
|
چکیده
|
بینامتنیت نظریه تطوریافته چندآوایی میخائیل باختین است که براساس آن، متون ادبی گذشته و حال، با همدیگر در گفت وگو هستند و هیچ متنی خودبسنده و تهی از متنهای پیش از خود نیست. ویژگی میان متنی در آثار هنری و متون ادبی باعث می شود تا استقلال این آثار به چالش گرفته شود و در مراتب بعد، مرزهای استقلال یافتگی شان از میان برداشته شود. پژوهش حاضر با تکیه بر این اندیشه، داستان کوتاه »میرزا یونس « از مجموعه داستان »آینه و سه داستان دیگر « سیروس شمیسا را کاویده است. نگارنده بر آن است که تزلزل و تعلیق مرزها میان متون ادبی، افزون بر آنکه نمودی از ویژگی دوران پسامدرنیستی است، هدفمند هم هست و در ساحت داستانی، می تواند عنصری تحکیم بخش برای سویه هستی شناسانه فضای تخیلی باشد و از رهگذر آن، متن وارگی تاریخ / واقعیت تحقق می پذیرد. براین اساس، بینامتن های متعدد در یک متن می توانند بستری فراهم آورند که تجربه های زیسته و نازیسته به گونه ای درهم تنیده شوند که اساسا تشخیص حدود و ثغور آنها امری دشوار گردد. نگارنده پژوهش همچنین بر آن است که متون ادبی صرفا با متونی مکتوب در گفت وگو نیستند بلکه قلمرو معنایی واژه »متن « گستردگی بیشتری می یابد و سویه های جدیدی را دربرمی گیرد. کمااینکه در سایه ورود دانش های گوناگون و ژانرهای مختلف به ساحت داستانی، اکنون باید از مفهوم »میانْ ژانر « سخن به میان آورد و داستان را زیرشاخه این مفهوم قرار داد.
|
کلیدواژه
|
بینامتنیت، هستیشناسی، تاریخ و تخیل، ژولیا کریستوا
|
آدرس
|
دانشگاه علامه طباطبائی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
ghobeishi@atu.ac.ir
|
|
|
|
|