|
|
داستانهای شاهنامه فردوسی: از استقلال تا انسجام (بررسی و نقد آرای تاریخ محور و اسطوره محور در تحلیل ساختار روایی شاهنامه و ارایه طرحی الگویی از ساختار اثر با استفاده از رویکرد نقد توصیفی)
|
|
|
|
|
نویسنده
|
قائمی فرزاد
|
منبع
|
جستارهاي نوين ادبي - 1390 - دوره : 44 - شماره : 2 - صفحه:33 -55
|
چکیده
|
داستانهای شاهنامه فردوسی در عین استقلال نسبی، در مجموعهای منسجم، یک کل را تشکیل میدهند. این پیچیدگی روایی باعث شده است، شاهنامه پژوهان از دیرباز برای کشف پیوندهایی که داستانها را به یکدیگر متصل میکند، کوشا باشند. در تحلیل ماهیت تاریخی یا اساطیری شاهان شاهنامه و خوانش محور طولی داستانها، سه نوع دیدگاه وجود داشته است: تقسیم بندی سهگانه برتلس و پیروانش، چون صفا و استاریکف؛ تفسیرهای تاریخ محور تاریخ گرایانی چون کریستن سن، بویس، هنینگ و خالقی مطلق از پیوندهای تاریخی میان داستانهای مستقل؛ تاویل اسطوره بنیاد اسطوره گرایانی چون دومزیل، ویکاندر، سرکاراتی و مختاری که انسجام محور طولی متن را بر ژرف ساخت اساطیری نظام مند آن مبتنی دانستهاند. در این جستار، ضمن بررسی و نقد این نظریات، کوشش شده، بر اساس رویکرد نقد توصیفی، دلایل انسجام روایی این اثر، تحلیل و محور طولی داستانهای شاهنامه فردوسی به سه بخش اصلی که خاصیت الگویی دارند تقسیم شود: الگوی نخست: تاریخ اساطیری یا تاریخ نمادین انسان و ایران (از کیومرث تا کیخسرو)؛ الگوی دوم: تاریخ دینی یا تاریخ دین آوری (از لهراسپ تا بهمن کیانی) و الگوی سوم: تاریخ روایی (از بهمن هخامنشی تا انتها). این سه طرح، الگویی و تکرارشوندهاند که با طبیعت چرخه و تسلسلی زمان در جهان اساطیر همخوانی دارند، در نتیجه میتوان تجلیات ساختاری آنها را در پیکره روایی شاهنامه مشاهده کرد.
|
کلیدواژه
|
شاهنامه فردوسی ,اسطوره ,تاریخ ,حماسه ,رویکرد نقد توصیفی ,کیانیان ,Shah-name’s Ferdowsi ,Myth ,History ,Epic ,Descriptive criticism approach ,Kayaniden
|
آدرس
|
دانشگاه فردوسی مشهد, استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
farzadghaemi@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|