>
Fa   |   Ar   |   En
   تاریخ و فرم ادبی: تاملی در شکل ‌شناسی «داراب‌نامۀ» بیغمی  
   
نویسنده مولودی فواد
منبع جستارهاي نوين ادبي - 1402 - دوره : 56 - شماره : 2 - صفحه:83 -103
چکیده    «داراب‌نامه» یا همان «فیروزشاه‌نامه» از محمد بیغمی (قرن نهم هجری)، پس از «سمک عیار»، مهم‌ترین و مفصل‌ترین متن «عیاری پهلوانی» در تاریخ ادبیات فارسی است. منظور از «متون عیاری‑پهلوانی» متون منثور روایی و بلند است که کنش توامان عیار و پهلوان در آن، متن روایی را می‌سازد. در ظاهر، به نظر می‌رسد این قصۀ بلند در ادامۀ همان سلسله روایت‌های منظوم و منثور در باب خاندان داراب باشد که در سنت شاهنامه‌نویسی و روایت‌سازی منثور و تاریخ‌نگاری فارسی و عربی بارها به آن پرداخته شده است؛ اما تامل در فرم این قصۀ بلند، دو نکتۀ پنهان را بر ما آشکار می‌سازد: نخست اینکه، کلیت فرم در «داراب‌نامه» بر همان الگوی روایی «سمک عیار» استوار است نه داراب‌نامۀ طرسوسی و دیگر قصص مربوط به خاندان داراب؛ و نکتۀ دوم و مهم‌تر اینکه، احتمالاً فرم روایی «داراب‌نامۀ بیغمی» که مبتنی بر کار و کردار شاه/پهلوان اصلی در پیرنگ اصلی، و شاه/پهلوانان فرعی در خرده‌پیرنگ‌های موازی است صورت انضمامی نظام «ملوک‌الطوایف» اشکانی و فرهنگ پهلوانی آنان باشد. بنابراین احتمال، شاید بتوان گفت که علیرغم کمبود اطلاعات تاریخی مورخان قدیم در باب اشکانیان، «فرم ادبی» توانسته است حامل کلیتی از جهان اشکانیان باشد و آن را در تاریخ عبور دهد. در این صورت، پهلوانی‌های «فیروزشاه» و پهلوانان و عیاران همراه او، نه‌فقط تخیلی روایی برای مرهم نهادن بر زخم‌های تاریخی دوران اسکندر مقدونی، بلکه به‌طریق‌اولی، یادگار پهلوانی‌های اشکانیان در شکست بقایای اسکندر در ایران، و تلاششان برای حفظ «ایرانشهر» بوده است.
کلیدواژه داراب‌نامه، متن عیاری پهلوانی، فرم ادبی، ایدۀ پیشینی، اشکانیان
آدرس پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی (سازمان سمت), گروه مطالعات ادبی, ایران
پست الکترونیکی f_molowdi@yahoo.com
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved