اهمیت «خوانش» در تکوین روایتهای حماسی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
مالمیر تیمور ,حسین پناهی فردین
|
منبع
|
جستارهاي نوين ادبي - 1395 - دوره : 49 - شماره : 4 - صفحه:111 -136
|
چکیده
|
یکی از مسائل دشوار درباره حماسههای طبیعی نظیر شاهنامه، شناخت مبدا و چگونگی تدوین و تصنیف این نوع آثار است. حماسههای طبیعی در فرآیند غیاب نویسنده یا نویسندگان اولیه حماسه و در جریان بازپیکربندیهای متعدّد تکوین یافتهاند. در این روایتها، متن حماسه به عنوان عرصه غیاب همیشگیِ مولف، عرصه سیّال جابهجاییها، تداخلها و انتقالهای بینامتنی میان روایتهای متکثّر است. مصنف در این نوع حماسه، در اصل نقشی همسان با خواننده دارد و همچون «خواننده تاریخی»، با متون روایی یا روایتهای شفاهیِ از پیش پرداخته مواجه است، و بر اساس این روایتها به روایتپردازیِ مجدد حماسه پرداخته است. همسانی نقشها و کارکردهای مصنف حماسه و خواننده تاریخی باعث میشود که فرآیند روایتپردازی حماسه طبیعی را به مثابه نوعی «خوانش» تلقی کنیم. در این مقاله، ساز و کارها و فرآیندهای رواییِ موثر در تکوین روایتهای حماسی را در چارچوب اصل «توانش روایی» بررسی و تحلیل کردهایم. تحلیل ما مبتنی بر دو فرض اصلی است: 1) نویسنده تاریخی در جریان تکوین روایت حماسههای موسوم به طبیعی غایب است. 2) خوانش در بازپیکربندیِ روایت حماسههای طبیعی نقش بنیادین دارد. نتایج تحقیق نشان میدهد اصل تقابلهای دوگانه، خلاصهسازی و بازپیکربندی، نسبت متضاد داستان و گفتمان، و همچنین تحوّل و تعرّف، نقش موثری در تکوین روایتهای حماسی دارند.
|
کلیدواژه
|
بازپیکربندی، حماسه، توانش روایی، خلاصهسازی، خوانش، روایت
|
آدرس
|
دانشگاه کردستان, ایران, دانشگاه کردستان, ایران
|
پست الکترونیکی
|
fardin_hp@gmail.com
|
|
|
|
|