تبیین و بررسی رویکرد هگل نسبت به رابطۀ علم و دین
|
|
|
|
|
نویسنده
|
مهرنیا حسن
|
منبع
|
فلسفه دين - 1396 - دوره : 14 - شماره : 3 - صفحه:633 -650
|
چکیده
|
دیرزمانی است که میان برخی از دانشمندان و متکلمان غربی نزاع سختی در باب حوزه و قلمرو و همچنین اعتبار و وثاقت علم و دین درگرفته است. در طول سدههای گذشته، هر یک از این دو قلمرو از اینکه دیگری را بهمثابۀ یک دانش و معرفت واجد حقیقت در نظر بگیرند، طفره رفتهاند و دلایل فراوانی در رد و محکومیت دیگری ارائه کردهاند. از اینرو در نوشتار حاضر ضمن تاکید بر این نکته که پیشرفت علمی جوامع بشری لزوماً با سکولاریسم ارتباطی ندارد، با نظر به کل نظام فکری هگل، دیدگاه وی در زمینۀ رابطه علم و دین بررسی خواهد شد. به باور هگل، معرفت و آگاهی بشر بر اساس یک سیر دیالکتیکی تاریخی پیوسته در حال تکامل بوده و متناسب با بسط و پیشرفت آن، علم و دین نیز توامان و با تناظر یکبهیک دچار تحول و پویایی شدهاند. به بیان دیگر، او با اشاره به مراحل چهارگانه تکامل تمدنها و مراتب استکمال ادیان در بستر تاریخ، بر این باور است که در هر دورهای از تاریخ جهان، میان علم و دین آن زمان، تعامل و ارتباط نزدیکی وجود داشته و این دودر هیچ دورهای به هیچ عنوان در تباین با هم نبودهاند. گرچه کاملترین نوع تعامل میان علم و دین و مصداق تام و اتمّ این رابطه از نظر وی در مسیحیت پروتستان و دوره ژرمنی وجود داشته است. از اینرو بر اساس رویکرد تعاملی و آشتیگرایانه هگل، علم و دین دو ساحت متفاوت تجلیات روح مطلق هستند و در طول تاریخ بهصورت مشترک و بهموازات هم به تعالی آگاهی بشر مدد رساندهاند.
|
کلیدواژه
|
دین، علم، گفتوگو و تعامل، نزاع و تعارض، هگل
|
آدرس
|
دانشگاه تهران, گروه فلسفه, ایران
|
پست الکترونیکی
|
hmehrnia@ut.ac.ir
|
|
|
|
|