|
|
ترجمه ریشهای و تفسیر ریشهای، مقایسه دو آزمایش ذهنی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
شقاقی حسین
|
منبع
|
جاويدان خرد - 1399 - شماره : 37 - صفحه:127 -144
|
چکیده
|
ویلارد کواین در آزمایش ذهنی معروف ترجمه ریشهای سعی دارد از برخی مواضع فلسفی خود در باب معنا و ارجاع دفاع کند. او در ترسیم شرایط اولیه این آزمایش مفروضاتی دارد و همین مفروضات مسیر استدلالهای او را جهتدهی میکنند. برخی از این مفروضات در تفسیر ریشهای دونالد دیویدسون مورد مناقشه قرار میگیرد. دیویدسون بستر اولیه بحث (استفاده از آزمایش ذهنی ترجمه/تفسیر ریشهای) را از کواین وام میگیرد ولی برخی از مفروضات اولیه آن را مورد انتقاد قرار میدهد. از نگاه دیویدسون این مفروضات کار ترجمه/تفسیر ریشهای را ناممکن میکنند. این رویکرد انتقادی دیویدسون منجر میشود بین ترجمه ریشهای کواین و تفسیر ریشهای دیویدسون سه تفاوت عمده ایجاد شود. این تفاوتها فهرستوار عبارتند از (1) دیدگاه نزدیکباش کواین؛ که منجر به عصب شناختی شدن ترجمه و معنا می شود، در برابر دیدگاه دورباش دیویدسون، (2) پذیرش یا عدم پذیرش رویکردهای گزارهای و حالتهای ذهنی، و (3) تفاوت در روایتهای حمل به صحت. در اینجا این تفاوتها را مورد بررسی قرار میدهیم.
|
کلیدواژه
|
ترجمه ریشهای، تفسیرریشهای، دیدگاه نزدیکباش، دیدگاه دورباش، رویکردهای گزارهای، اصل حمل به صحت
|
آدرس
|
پژوهشگاه علوم انسانی, پژوهشکده فرهنگ معاصر, گروه فلسفه میان فرهنگی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
shpost58@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
radical translation vs. radical interpretation, two thought experiments
|
|
|
Authors
|
shaqaqi hossein
|
Abstract
|
the possibility of knowing god is one of the most important theological questions in different religions. in responding to the question of whether god can be known or not, different statements and arguments have been brought up. in the meantime, origen of alexandria, one of the greatest and most popular ante nicene fathers and the owner of the first systematic theology in christianity has cited arguments supporting the possibility of knowing god; which were elicited from among his works, investigated and analysed in this essay. origen proves the possibility of knowing god by protesting two rational and three scriptural arguments. he presents participating in christ, the sole mediator (logos) and incarnated wisdom, as the only way to know god. however, origen’s belief that knowing god through the incarnation of christ is the only possible way for the public to know god is inconsistent with the rational arguments he has stated.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|