|
|
قرابت بیان رمزی-تمثیلی سهروردی و افلاطون دربارۀ خودشناسی بهعنوان سرآغاز سلوک فلسفی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
کورنگ بهشتی رضا ,طاوسی ینگابادی مجید
|
منبع
|
جاويدان خرد - 1400 - شماره : 39 - صفحه:251 -282
|
چکیده
|
پیوند فلسفه افلاطون و حکمت اشراقی را صرفنظر تصریحات سهروردی درباب افلاطون بهعنوان برجستهترین حکیم صاحب شهود، میتوان از طریق واکاوی قرابتهای این دوفیلسوف درپرداختن به معانی کلیدی که بهتعبیر سهروردی در«خمیره ازلی حکمت» ریشه دارند، بازشناخت. طبق این روش که فراترازپژوهشهای تاریخی است، آثار این دو فیلسوف از جهتی مقایسه میشوند که واجد مضامین سلوکی و معنویاند. غایت فلسفه راستینی که افلاطون و سهروردی بدان اشتغال داشتهاند سعادت بوده واین سعادت همان تشبّه به اله است. ازاینرو، مضمون بنیادی دراین فلسفه عبارت است ازسنخیت حقیقت انسان باحقایق الهی که براثرتعلق یافتن به تن فراموش شدهاست. بدینترتیب اصل آغازین فلسفه بهعنوان نوعی سلوک معنوی تذکار خود الهی بهعنوان استعدادی درانسان برای حصول آن غایت است. سهروردی و افلاطون علاوهبر بحث نظری دربارة این مضمون، بابیان رمزی نیز بدان پرداختهاند. درآثار سهروردی، بهصورت متمرکز دررسالههای تمثیلی، و در افلاطون نیز، در گفتگوهایی نظیر جمهوری و فایدروس میتوان رمزهایی که درمقام این تذکارند بازشناخت. رمزهایی نظیر خارپشت، قطره شبنم، پرنده، قلب و جامجهاننما، و رمزهای همبسته باآنها، نظیر اسارت دردام و چرم و چاه همگی نمودار وضعیّت دوگانه بشرند: آسمانی و زمینی. این معانی رادرافلاطون بارمزهایی نظیرارابه بالداروچشم جان،ودرمقابل باهیولای توفونی، گلاوکس دریایی ونیزدرپیوندبارمزهای اسارت درغار و دفنشدن درقبر میتوان بازشناخت.
|
کلیدواژه
|
سهروردی، افلاطون، خودشناسی، بیان رمزی
|
آدرس
|
دانشگاه اصفهان, دانشکده ادبیات و علوم انسانی, گروه فلسفه, ایران, دانشگاه شهید چمران اهواز, دانشکده الهیات و معارف اسلامی, گروه فلسفه و حکمت اسلامی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
tavoosi@scu.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
The Agreement of Suhrawardi and Plato’s Symbolic Expression in respect of the Self-Knowledge as the Beginning of Philosophical Practice
|
|
|
Authors
|
Koorang Beheshti Reza ,Tavoosi Yangabadi Majid
|
Abstract
|
The connection between Plato’s philosophy and theIlluminationist Wisdom can be seen through the analysis of the agreements between these two philosophers in their treatment of key ideas which are rooted in “the eternal substance of wisdom”.In this analysis the works of the two philosophers are compared with one another in terms of their spiritual character. The goal of true philosophy, as conceived by Plato and Suhrawardi, is happiness which ultimately coincides with theGodlikeness.Therefore, the most fundamental theme in thisphilosophy is the identity of the essence of man with the divine truths, which man has forgotten as a consequence of his corporeality.Thefirst principle of philosophy as a spiritual path is thus the remembrance of the deiform nature of the self. In addition to reasoning about this theme, Suhrawardi and Plato deal with it in a symbolicalallegorical way.The symbols concerning this theme can be found in Suhrawardi’s mystical treatises and in Plato’s dialogues such as Republic and Phaedrus.These symbols are representative of the twofold nature of man, celestial and terrestrial—symbols such as hedgehog, dewdrop, bird, heart, the worldreflecting cup, the winged chariot, the eye of the soul, and their correlated symbols such as entombment and ensnarement in leather, cave or well.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|