الگوی ساختاریِ توسعۀ نظام دانش و دلالتهای آن از منظر قرآن کریم در چارچوب مبانی حکمت متعالیه
|
|
|
نویسنده
|
رمضانی حسین آباد حسین
|
منبع
|
ذهن - 1396 - شماره : 72 - صفحه:113 -146
|
|
|
چکیده
|
توسعه در وجه انضمامیِ خود، تابعِ بسط و تعالیِ نظر و عمل به نحو توامان است. به همین وزان، توسعه در واقعیت اجتماعی، نسبتی متقابل با توسعۀ نظام دانش و علوم دارد. اینکه سنخ دانش و علوم چگونه و بر مبنای چه الگوی ساختاری و ارزشیای بسط یابد، متاثر از مبانی معرفتی حاکم بر نگرش فردی و جمعی پدیدآورندگان علوم و نیز تجارب ایشان است. این، بدان معناست که نحوۀ توسعۀ دانش و علوم، گرانبار از پیشفرضهایی است که خواه ناخواه با پذیرش یک الگوی ساختاری، تسری و امتداد مییابند؛ ازاینرو هر دستگاه معرفتی بایسته است مبتنی بر مبانیِ خود، الگوی توسعۀ منظومۀ دانش و علوم را شناسایی نموده، رهیافتی روششناختی نسبت به توسعۀ دانش و علوم داشته باشد. مقالۀ حاضر از منظر این ضرورت، با استفاده از مبانی حکمت متعالیه، به تامل در الگوی ساختاریِ توسعۀ نظام دانش و علوم بر مبنای دلالتهای آیات قرآن کریم پرداخته است. هدف این مقاله، ترسیم یک الگوی عام طبقهبندی دانش نیست، بلکه آن است که بتواند با شناساییِ مبادی معرفت، در نظام روابط انسان از منظر دلالت آیات قرآن کریم، نحوۀ بسط دانش و علوم را شناسایی و تبیین نماید.
|
کلیدواژه
|
توسعه، نظر، عمل، دانش، علوم، حکمت متعالیه، قرآن
|
آدرس
|
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی, گروه فلسفه, ایران
|
پست الکترونیکی
|
h.ramezani@chmail.ir
|
|
|
|
|