ساختار تقابلی داستان سیاوش در شاهنامه بر اساس نظریه لوی استروس
|
|
|
|
|
نویسنده
|
چهارمحالی محمد ,شعبانزاده مریم ,حسن آبادی محمود
|
منبع
|
ادبيات عرفاني و اسطوره شناختي - 1396 - دوره : 13 - شماره : 49 - صفحه:75 -107
|
چکیده
|
«تقابل» در داستان اسطورهای ـ حماسی سیاوش در شاهنامه چشمگیر است و به عنوان یکی از مهمترین مولفههای سازنده در وجود شخصیتها و رویدادها خود را نشان داده است. زیر بنای همه رویدادها در این داستان دو اصل متقابل «زیاد بها دادن به پیوند خویشاوندی» و «کم بها دادن به پیوند خویشاوندی» در نظریه لوی استروس است. دو نوع تقابل در این داستان یافت میشود: 1. تقابل داخلی که ناظر بر تضاد سودابه و سیاوش در سرزمین ایران و حرمسرای کیکاووس است که باعث سربلندی و سپس طرد سیاوش میشود و همچنین ناظر بر جدال کیخسرو و فریبرز از یک طرف و جدال توس و گودرز به جانبداری از این دو شخصیت در مسئله جانشینی کیکاووس از طرف دیگر است. بهانه اصلی در این نوع تقابل، خویشی و همخونی و به اصطلاح لوی استروس زیاد بها دادن است. 2. تقابل خارجی که ناظر بر توطئه گرسیوز و ستیز افراسیاب با سیاوش است و باعث مرگ او میشود. بهانه اصلی در این نوع تقابل، بیگانگی و دشمنی دیرینه و همان کم بها دادن است. همچنین اصل زیاد بهادادن ناظر بر خواب افراسیاب و سیاوش از یک سو و اصل کم بهادادن ناظر بر خواب پیران ویسه و گودرز کشوادگان از سوی دیگر است.
|
کلیدواژه
|
تقابل، سیاوش، شاهنامه، لوی استروس، خویشی و همخونی
|
آدرس
|
دانشگاه سیستان و بلوچستان, ایران, دانشگاه سیستان و بلوچستان, ایران, دانشگاه سیستان و بلوچستان, ایران
|
پست الکترونیکی
|
mahmoud.hassanabadi@yahoo.com
|
|
|
|
|