|
|
سببسازی و سببسوزی خداوند از دیدگاه مولوی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
شجاری مرتضی
|
منبع
|
ادبيات عرفاني و اسطوره شناختي - 1386 - دوره : 3 - شماره : 9 - صفحه:85 -108
|
چکیده
|
ظاهر کلام اشعریان و عارفان درباره فاعلیت حق تعالی و اینکه در هستی موثری جز او نیست، بسیار به هم نزدیک است، اما اشعریان به وجود مستقل برای اشیا باور دارند، گرچه تاثیر آنها را نفی میکنند، در حالی که عارفان برای اشیا وجودی قایل نیستند، چه رسد به اینکه آنها را تاثیرگذار بدانند. از نظر مولوی، کمال انسان، فانی شدن در حق است، یعنی اینکه انسان با تمام وجود درک کند که همه هستیاش و هر آنچه دارد، به تمامی از خداست. در این مقام، تمام تعیّنات رفع میشود، کثرات نابود میشوند و انسان فیض را از مبدا فیاض، بدون هیچ واسطهای، میبیند. با وجود این، مولوی نظام عالم را براساس علیت میداند زیرا هر شییی از اشیای عالم، اسمی از اسما الهی است یعنی در عالم جز اسما الهی، چیزی وجود ندارد تا اثر داشته باشد. بهعنوان نمونه سوزاندن اثری است که هم میتوان به آتش نسبت داد و هم به خداوند، در واقع آتش جلوهای از جلوههای حق است و به امرِ حق میسوزاند. از نظر مولوی، دیده مردم عادی، سبببین است و این عالم چنین اقتضایی دارد، اما سراینده مثنوی که خود دیده سببسوراخکن دارد، برای تعلیم سالکان به تکرار از سببسوزی خداوند سخن گفته است.
|
کلیدواژه
|
سبب ,کسب ,وحدت وجود ,فنای افعالی ,جبر
|
آدرس
|
دانشگاه تبریز, استادیار دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه تبریز, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|