نقش فلسفه اسلامی در انقلاب مشروطه
|
|
|
|
|
نویسنده
|
شکراللهی نادر
|
منبع
|
معارف عقلي - 1401 - دوره : 17 - شماره : 2 - صفحه:109 -123
|
چکیده
|
یکی از رویدادهای مهم اجتماعی در زندگی ایرانیان در دوره معاصر، انقلاب مشروطه است. پرسش اصلی این نوشته آن است که آیا فلسفه اسلامی رایج، در این انقلاب که درپی مهار قدرت سیاسی بود، نقشی داشته است؟ این پرسش مبتنی بر یک پیشفرض است که هر تحول و تغییر اجتماعی برای تثبیت و تداوم خود نیازمند نظریهپردازی پیش از وقوع یا نظریههای پسینی است. دستکم سه جریان فکری در ایران آن دوره حضور دارند؛ اول فلسفه اسلامی، دوم اندیشههای غربی که توسط تحصیلکردگان در غرب بیان میشد و سوم فقه اسلامی. پاسخ به اینکه آیا فلسفه اسلامی نقشی در این تحولات داشت یا خیر، به روش استنادات تاریخی این است که این فلسفه، نقشی در این رویداد نداشت. این نقش را بعضی تحصیلکردگان غربی و برخی مراجع فقهی، مانند نائینی با کتاب تنبیهالامه و تنزیهالمله، بر عهده داشتند. دلیل این غیبت، ضعف حکمت عملی در فلسفه اسلامی و بیتوجهی فیلسوفان مسلمان در این دوره به مسائل اجتماعی است. اهمیت بحث از لحاظ توجه به تجربه های تاریخی جریانهای فکری و درس گرفتن از اشتباهات است.
|
کلیدواژه
|
حکمت متعالیه، دوره قاجار، فلسفه اسلامی، مشروطیت، نائینی
|
آدرس
|
حوزه علمیه, ایران. دانشگاه خوارزمی تهران, ایران
|
پست الکترونیکی
|
shokrollahi@khu.ac.ir
|
|
|
|
|