|
|
تاثیر بودوزوناید و سورفاکتانت در درمان سندرم دیسترس تنفسی و پیشگیری از دیس پلازی برونکوپولمونری
|
|
|
|
|
نویسنده
|
مصطفی قره باغی منیژه ,گنجی شلاله ,محله ای مجید
|
منبع
|
مجله پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تبريز - 1400 - دوره : 43 - شماره : 1 - صفحه:48 -54
|
چکیده
|
زمینه: تولد نوزاد نارس مسئله مهمی در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته است. کاربرد تهویه مکانیکی در درمان نوزادان نارس با سندرم دیسترس تنفسی (rds) شدید، منجر به تغییر الگوی طبیعی بیماری و در نتیجه افزایش احتمال زنده ماندن نوزادان نارس شده است. مطالعات نشان داده است که استفاده از سورفاکتانت در درمان سندرم دیسترس تنفسی میزان مرگ و میر را کاهش می دهد ولی بروز دیس پلازی برونکوپولمونر را کاهش نمی دهد. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی تاثیر بودوزوناید و سورفاکتانت در درمان سندرم دیسترس تنفسی و پیشگیری از دیس پلازی برونکوپولمونری (bpd) است. روش کار: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی، تعداد 128 نوزاد نارس با وزن مساوی یا کمتر از 1250 گرم یا سن حاملگی 26 تا 30 هفته که طی سال 1396 لغایت 1397 در بیمارستان الزهرا متولد و با تشخیص سندرم دیسترس تنفسی بستری شده و نیازمند درمان با سورفاکتانت بودند وارد مطالعه شدند. در یک گروه (سورفاکتانت) سورفاکتانت داخل تراشه (کروسورف) cc/kg 5/2 تزریق شده و در گروه دیگر (سورفاکتانت + بودوزوناید) علاوه بر سورفاکتانت (کروسورف)، به میزان mg/kg 25/0 بودوزناید همراه با سورفاکتانت داخل تراشه تجویز گردید. پیامد اولیه دیسپلازی برونکوپولمونری و پیامد ثانویه سایر عوارض نارسی بود. یافته ها: در مطالعه حاضر 128 نوزاد شامل 78 مورد (9/60%) پسر و 50 مورد (1/39%) دختر بررسی شدند که سن حاملگی 60/1 ± 32/28 هفته داشتند. در نوزادانی که بودزوناید به همراه سورفاکتانت از لوله تراشه تجویز شده بود مدت نیاز به تهویه مکانیکی، فشار مثبت مداوم راه هوایی (cpap) و نیاز به دریافت اکسیژن محیطی یا از طریق کانول بینی بطور معنی داری کمتر از نوزادانی بود که فقط سورفاکتانت دریافت کرده بودند. در نوزادان گروه سورفاکتانت + بودوزوناید میزان غلظت اکسیژن دمی مورد نیاز در چهار ساعت بعد از دریافت سورفاکتانت به طور معنی داری پایین تر از گروه سورفاکتانت بود ((p = 0.01). در گروه سورفاکتانت، 38 نوزاد (4/59%) و در گروه سورفاکتانت+بودوزوناید، 24 نوزاد (5/37%) دچار دیسپلازی برونکوپولمونری شدند، ((p = 0.04). تعداد 15 نوزاد مطالعه فوت شدند که 6 مورد از آنها بودزوناید به همراه سورفاکتانت دریافت کرده بودند ((p = 0.29). نتیجه گیری: براساس یافته های این مطالعه، استفاده از ترکیب سورفاکتانت با بودوزوناید در مقایسه با سورفاکتانت به تنهایی در درمان نوزادان نارس به طور معنی داری منجر به کاهش نیاز به حمایت تنفسی و دیسپلازی برونکوپولمونر شده ولی در کاهش مرگ و میر یا دفعات تجویز سورفاکتانت تاثیر معنی داری ندارد. قبل از توصیه به مصرف روتین بودزوناید به همراه سورفاکتانت، انجام مطالعات دیگری با تعداد بیشتری از بیماران توصیه می شود.
|
کلیدواژه
|
بودوزوناید، سورفاکتانت، نوزادان نارس، سندرم دیسترس تنفسی، دیسپلازی برونکوپولمونری،
|
آدرس
|
دانشگاه علوم پزشکی تبریز, دانشکده پزشکی, مرکز تحقیقات سلامت کودکان, ایران, دانشگاه علوم پزشکی تبریز, دانشکده پزشکی, ایران, دانشگاه علوم پزشکی تبریز, دانشکده پزشکی, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
The efficacy of intratracheal budesonide with surfactant in treatment of respiratory distress syndrome and prevention of bronchopulmonary dysplasia
|
|
|
Authors
|
Mostafa Gharehbaghi Manizheh ,Ganji Shalale ,Mahallei Majid
|
Abstract
|
Background: Premature birth is an important issue in developed and developing countries. Surfactant replacement therapy of respiratory distress syndrome (RDS) causes a change in the normal pattern of the disease and increases the likelihood of survival of more premature newborns with chronic pulmonary damage. The purpose of this study was to investigate the effects of budesonide and surfactant on the treatment of respiratory distress syndrome and the prevention of bronchopulmonary dysplasia. Methods: In a randomized clinical trial, 128 preterm infants less than 1250 g or gestational age of 2630 weeks that were admitted to AlZahra Hospital from 2017 to 2018 with RDS and needed surfactant replacement therapy were enrolled. They were randomly allocated into two groups. In one group (group Surfactant), the surfactant was administered intratracheally 2.5 cc/kg and in the second group (group Surfactant + Budesonide), budesonide was administered 0.25 mg/kg in addition to the intratracheal surfactant. The primary outcome was bronchopulmonary dysplasia and the secondary outcome was complications of prematurity. Results: In this study 128 neonates including 48 (60.9%) boys and 50 (39.1%) girls were studied. The mean gestational ages of studied neonates were 28.32±1.60 weeks. The mean duration of mechanical ventilation, continuous positive airway pressure (CPAP), high flow nasal cannulae (HFNC), and need for supplemental oxygen were significantly shorter in the group that received surfactant and budesonide combination. The required FiO2 at four hours after surfactant treatment was significantly lower in group Surfactant + Budesonide than the Surfactant group (p = 0.01). In the group Surfactant, 38 neonates (59.4%) and in group S+B, 24 cases (37.5%) developed bronchopulmonary dysplasia (BPD), (p = 0.04). The mortality rate was 15 neonates that 6 cases were in group S+B (p =0.29). Conclusion: In our study, using surfactant with budesonide combination in comparison with surfactant alone is associated with less respiratory support and BPD rate. Future studies with a larger number of patients before routine use of surfactant and budesonide combination is recommended.
|
Keywords
|
Bronchopulmonary Dysplasia ,Budesonide ,Premature Infants ,Respiratory Distress Syndrome ,Surfactant
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|