پدیدارشناسی تجربۀ اخراج‏ شدن از کار

با توجه به نقش محوری کار در زندگی افراد، اخراج‌شدن می‏تواند تبعات زیادی برای فرد و اطرافیان وی به دنبال داشته باشد؛ اما در حال حاضر در‌خصوص این تجربه فهم ناچیزی وجود دارد. بنابراین در این پژوهش از روش پدیدارشناسی گیورگی و گیورگی استفاده شد تا معنای این پدیده توصیف شود. بدین‌منظور به‎کمک روش نمونه‏گیری هدفمند، با 8 تن از افرادی که به‏تازگی از کار خود اخراج شده بودند، مصاحبۀ پدیدارشناسی عمیق شد. نتایج تحلیل داده‏ها نشان می‏دهد جوهرۀ تجربۀ اخراج‌شدن از سه تم اصلی و یازده تم فرعی تشکیل شده است که عبارت‏اند از: 1. اخراج به‏مثابۀ محرومیت ناگهانی با تم‏های فرعی اخراج به‏مثابۀ فروپاشی برنامه‏ها، از دست‎دادن امنیت مالی و ‌محیط اجتماعی کار؛ 2. اخراج به‏مثابۀ محرک عواطف با تم‏های فرعی نفرت، شوک، بی‏انصافی و بی‏عدالتی، سردرگمی، غم و اندوه و رهایی و 3. تاثیر اخراج بر خودانگاره با تم‏های فرعی تصور بی‏اهمیتی و تصور بی‏کفایتی. فهم به‏دست‏آمده از تجربۀ اخراج‌شدن، می‏تواند مدیریت این پدیده را هم برای سازمان‏ها و هم برای افراد تسهیل کند.

Phenomenology of the Experience of Getting Fired

Considering the pivotal role that job plays in people’s lives, it can be argued that getting fired may have many consequences for the individual and his or her family and friends. However, there is little understanding of this experience. Using Giorgi and Giorgi’s phenomenological method, this study aims to describe the meaning of this experience. The sle includes 8 people who have recently been discharged from work. Deep phenomenological interviews were conducted on subjects. The result of analyses shows that this experience consists of three main themes and eleven subthemes which are: 1) Getting fired as a sudden loss the subthemes of which being: getting fired as perished plans, loosing financial security, and losing social environment of work. 2) Getting fired as instigated emotions the subthemes of which being: hatred, shock, unfairness, confusion, sorrow, and emancipation and 3) the impact of getting fired on selfconcept the subthemes of which being: the notion of being worthless, and the notion of being incompetent. The understanding of this experience can facilitate the management of this phenomenon for both organizations and individuals dealing with it.