>
Fa
  |  
Ar
  |  
En
خوانش مهمترین خاستگاههای «تقدیس ابلیس» در تصوف
نویسنده
شفیعی دارابی حسین
منبع
اولين همايش ملي تصوف، شاخصه ها و نقدها - 1397 - دوره : 1 - اولین همایش ملی تصوف، شاخصه ها و نقدها - کد همایش: 97170-61306 - صفحه:0 -0
چکیده
در خلال آیات شریفه قرآن کریم، ضمن توصیف «ابلیس» به اوصافی همچون: خَذُول، رَجیم، مارِدْ، مَدْحور، مَرید، مُضِلّ، مَلْعون و...، از همه انسانها بهویژه انسانهای مومن، خواسته شد که ابلیس را بهجهت اوصاف مذکور، دشمن خویش دانسته و از برآوردهساختن خواستههایش گریزان باشند و همواره در جهت ستیز با او تلاش نمایند. آثار گفتاری و نوشتاری قاطبه سران و اقطاب تصوف و پیروانشان، گویای این حقیقت است که آنان، نهتنها به این خواسته قرآنی توجه نکردهاند، بلکه آشکارا از باور به بیگناهی ابلیس سخن بهمیان آوردهاند. آنها با اعمال توجیهاتی خاص به تقدیس او پرداخته و در قالب تعابیری آمیخته با باری مثبت، کوشیدهاند تا نافرمانی او در قبال امر سجده بر آدم(علیه السلام) را کارکردی آراسته با صبغه توحید ناب جلوه دهند. قطعا شکلگیری و بروز چنین باورها و تلاشهایی، برآمده از خاستگاههایی خاص است.این مقاله با بهرهگیری از روش کتابخانهای، درپی پاسخ به این پرسش اساسی است که مهمترین خاستگاههای موثر در باورمندی متصوفه به بیگناهی ابلیس و تلاش آنان در جهت تقدیس وی چه میباشد؟ ساختار و محتوای این مقاله، گویای این حقیقت است که اولا آمیختهبودن تاریخ زندگی متصوفه به باور و تلاش مورد اشاره، واقعیتی غیرقابل انکار میباشد. ثانیا اموری همانند جبرگرایی، مسلک عشق، عقلستیزی و تاویلگرایی افراطی در عرصه فهم قرآن، از مهمترین خاستگاههای موثر در شکلگیری و بروز باورها و تلاشهای یاد شده است. ثالثا باور و تلاش مذکور، ازجمله نقاط مشترک بین اقطاب صوفیه و مدافعان جریانهای فکری عرفانهای کاذب و طراحان حلقههای بهاصطلاح عرفانی در دهههای اخیر، در دو حوزه باور و رفتار محسوب میشود.
کلیدواژه
تصوف، تقدیس ابلیس، جبرگرایی، مسلک عشق، عقلستیزی، تاویلگرایی افراطی
آدرس
, iran
پست الکترونیکی
shafieidarabi@chmail.ir
Authors
Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved