رویکرد فرهنگ دانشگاهی به مکاتب محافظه کاری و لیبرالیسم

محافظه کاری و لیبرالیسم به مثابه دو مکتب در حوزه اندیشه سیاسی، تاثیرات شگرف و عمیقی در تحولات سیاسی – اجتماعی جهان امروز داشته و خواهد داشت. این دو مکتب که حاوی اصول بنیادین در حوزه اندیشه سیاسی و فلسفی خاصّ خود می باشند، اندیشمندان و متفکرین بسیاری را به خود جلب کرده است.رهبران و سیاستمداران دولتهای جهان که تحت تاثیر تفکرات فرهیختگان و اندیشمندان جامعه خود قرار دارند، بر بستر آن اندیشه‌ها و تفکرات، آینده سیاسی جامعه خود را ترسیم می‌کنند. در این پژوهش برآنیم ضمن بر شمردن اصول اساسی اندیشه سیاسی و فلسفی این دو مکتب به پاتولوژی و واکاوی آن اصول از نظرگاه اندیشمندان و تئوریسین‌های سیاسی، فلسفی بپردازیم، امید است به دور از حبّ و بغض‌های علمی، تلاش صادقانه‌ای در جهت نیل به اهداف تعیین شده به انجام رسانده و از این رهگذر خواننده این متن ضمن درک ماهیت این دو مکتب و انتقادهای وارد بر آنها،‌ میزان عملیاتی شدن اصول هر یک از این مکاتب در اندیشه و حیات سیاسی خود را شناخته و نحوه پر کردن خلاهای ذهنی و عینی جامعه سیاسی خود که بر اساس آن اصول شکل گرفته را دریابد.