بررسی تطبیقی فلسفه تربیت معلم در آمریکا( نمونه موردی دانشگاه مینوت) و کانادا

هدف از این تحقیق بررسی تطبیقی قلسفه تربیت معلم در آمریکا و کانادا است . بررسی فلسفه تربیت معلم در نقاط مختلف جهان این امکان را به خواننده می دهد که با بررسی الگوهای برتر جهانی ، به ترسیم الگوئی بهتر ،جامع تر و بهینه ای از تربیت معلم دست یابد. بنابر این در این قسمت به بررسی فلسفه تربیت معلم در آمریکا و کانادا پرداخته شده و الگوی برتر فلسفه تربیت معلم ا استخراج می شود.روش تحقیق تجزیه و تحلیل مروری و کتابخانه ای است.نتایج تحقیق نشان می دهد که فلسفه تربیت معلم در دانشگاه مینوت مبتنی بر فراگیری دانش، بینش، مهارت و تخصص منتفدانه و استاندارد است. به نظر می رسد که تلفیق تنوری و عمل مشخصه اصلی فلسفه تربیت معلم در امریکا باشد. ارزشیابی مستمر برای اطمینان از اینکه آیا دانشجو معلم صلاحیت های لازم برای تدریس را کسب نموده است ، به طور مستمر انجام می شود . تربیت معلم منطقی بر پایه استدلال تا رسیدن به نتیجه مطلوب و برونداد مورد نظر در دستور کار قرار دارد. می توان چنین استنباط کرد که فلسفه تربیت معلم در آمریکا به سمت و سوی تربیت معلم جدی، سخت گیر، غیر قابل انعطاف و متخصص در محیطی کاملا رسمی و آکادمیک با تاکید بر رفع نیازهای آموزشی معلم پیش می رود. اما انتقاداتی نیز به نظام فلسفه تربیت معلم در آمریکا وارد است. از جمله فلسفه تربیت معلم در آمریکا به سمت و سوی تربیت معلم جدی، سخت گیر، غیر قابل انعطاف و متخصص در محیطی کاملا رسمی و آکادمیک با تاکید بر رفع نیازهای آموزشی معلم پیش می رود. نانوانی در تجهیز همه کلاس ها با معلمان دارای صلاحیت تدریس، یکی ازمهم ترین مشکلات آموزش و پرورش آمریکا است. به نظر می رسد که مشکلاتی نظیر کمبود معلم تربیت شده متخصص و استفاده نکردن بجا از معلم تربیت شده در رشته تخصصی خودش ناشی از عدم توجه کافی به مقوله فلسفه تربیت معلم باشد.اما فلسفه تربیت معلم در کانادا بر محوریت خود معلم قرار دارد . دانشجو معلم بایستی خودش تلاش کند تا به سطح قابل قبولی از صلاحیت و کیفیت برسد و نقش مربی او صرفا همراهی و تعامل منطقی است. به نظر می رسد که در تربیت معلم ، اساس خود دانشجو معلم است که با بکارگیری قوه تفکر و اندیشه، تربیت معلم فکور و منطقی در چارچوب یک الگوی تعریف شده در حال انجام است. بنابراین فلسفه تربیت معلم در این کشور در یک چارچوب مشخص قرار دارد که نقشه راه و سیاست گذاری هدفمند در آن بوضوح قابل استنباط است. می توان استنباط کرد که طرح مساله ویژگی ها (کمیت) و چیستی و چرائی(کیفیت) و دقت لازم در این دو مقوله ناظر به وجود فلسفه مدونی برای تربیت معلم باشد.