مرور نظری مبانی فرهنگ سازمانی اثرگذار بر مدیریت دانش کارکنان

امروزه ذخایر دانشی سازمان به عنوان دارایی نامشهود آن، می تواند ماندگاری و بقای سازمان در بازار را موجب گردد. مدیریت دانش کارکنان از جمله ضروریات برای رقابت با دیگر سازمان ها محسوب می شود. مدیران ارشد می توانند برای رسیدن به نتایج اثربخش و دستیابی به اهداف مطلوب، مدیریت دانش کارکنان خود را به عنوان یکی از عوامل کلیدی در موفقیت سازمان در نظر بگیرند. این امر مستلزم آن است که دانش ضمنی افراد شناسایی شود تا دانش صریح به دست آید. سپس در میان کارکنان به اشتراک گذاشته شده، تسهیم گردد تا در زمان مناسب مورد استفاده عملی قرار گیرد. این کار در صورتی ممکن است که مبتنی بر فرهنگ سازمان باشد. به دلیل ماهیت تغییر پذیر دانش، اجرای آن با مقاومت افراد روبرو می شود و ضروری است تا مبانی اثرگذار فرهنگ حاکم بر سازمان شناسایی و مورد تدقیق نظر مدیران ارشد قرار گیرند. پاسخی که بر اساس هدف این تحقیق به منظور شناسایی مبانی اثرگذار فرهنگ سازمانی در مدیریت دانش سازمان به آن پرداخته شده است. در این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و با ابزار مطالعه کتابخانه ای و مرور ادبیات مربوطه، ابتدا به شناسایی برخی از تئوری های مختلف فرهنگ سازمانی نزدیک به هدف این تحقیق اقدام شد. با بررسی اشتراکات تئوری های فرهنگ سازمانی، مبانی اثرگذار آن بر اجرای مدیریت دانش واکاوی و استخراج گردید که شامل مولفه های: مفروضات اساسی، ارزش های مشترک و جلوه های ظاهری می باشد. سپس چرخه مدیریت دانش استحصاء گردید. در نهایت، اثرات مولفه های فرهنگ سازمانی بر مدیریت دانش مورد بررسی قرار گرفته، اثربخش بودن مبانی فرهنگ سازمانی بر مدیریت دانش مشخص و احصاء شده است.

theoretical review about effective principles of corporate culture on staff’s knowledge management

today, organizational knowledge tank as an intangible asset for an organization can cause its surviving and its persistence in the market. knowledge management of organization’s staffs is considered as a necessity to compete with other organizations. for achieving the effective results and the favourable goals, staff’s knowledge management can be defined as a key outcome in the success of the organization by its top directors. this requires to extract tacit knowledge of people to explicit knowledge regularly. then, it can be shared with other people in organization until it can be used in real-time practically. this is probable if it would be based on corporate culture. regarding changing nature of knowledge, its performance will be faced to resistance by people in organization, and thus it is vital for top directors to identify the current corporate culture of organization and finding out its effective principles. this is the reply paying attention through this research to discover affecting principles of corporate culture on knowledge management performance. the methodology of this article is the descriptive analytics one and its tool is library studying by reviewing related literature to identify some various theories of corporate culture which are closed to the goal of this research. hence, common meanings were found and taken out to identify elements of corporate culture as its constructs; includes basic assumptions, shared values, and tangible artifacts; which have effects on knowledge management performance. then the knowledge management cycle has been extracted. as a result, the effects of corporate culture’s principles km has been recognized and specified.