>
Fa   |   Ar   |   En
   تحلیلی بر داستان «خدا حقیقت را می بیند، اما بی درنگ آشکارش نمی کند» اثر لف نیکالایویچ تالستوی  
   
نویسنده سیدآقایی رضایی مهنا
منبع روسيه و كشورهاي مشترك المنافع: زبان، ادبيات، تاريخ و فرهنگ - 1399 - دوره : 1 - روسیه و کشورهای مشترک المنافع: زبان، ادبیات، تاریخ و فرهنگ - کد همایش: 99201-53227 - صفحه:0 -0
چکیده    در این مقاله داستان «خدا حقیقت را می بیند، اما بی درنگ آشکارش نمی کند» اثر لف تالستوی را مورد تحلیل قرار می دهیم. بی شک این اثر جایگاه ویژه ای در فرهنگ روسی دارد و علاوه بر ادبیات، بر دیگر عرصه های هنر مانند موسیقی، نقاشی و فیلم سازی نیز تاثیرگذار بود. تالستوی که همواره طبعی خروشان و پرسش گر داشت، در سال های پایانی دهۀ هفتاد دچار بحران درونی می شود، بحرانی که در پِی آن، معنویت و مذهب بنیان جهان بینی اش می شوند. این تحول نه تنها بر سبک زندگی نویسنده تاثیر می گذارد، بلکه ژانر آثارش را نیز به کلی دگرگون می کند. او بر آن می شود تا پیام های خود را با زبانی ساده و آشنا برای عوام در زر ورق قصه بپیچاند و آثاری آموزنده برای تودۀ مردم خلق کند. تالستوی در این داستان از ایمان، تسلیم و رضا، خشونت-پرهیزی، بخشش و ایثار و عشق مسیحی سخن می گوید.
کلیدواژه «خدا حقیقت را می بیند، اما بی درنگ آشکارش نمی کند»، داستان پندآموز، تالستوی، بخشش و ایثار
آدرس , iran
پست الکترونیکی m.rezaie@umz.ac.ir
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved