مطالعه رفتار اطلاعاتی مصرف کننده با استفاده از نظریه علوم اعصاب شناختی با استفاده از بنیان های علم اطلاعات و دانش اخلاق زیستی در بازاریابی عصبی

این مقاله به بررسی رفتار اطلاعاتی مصرف کننده با استفاده از مفاهیم نظریه علوم اعصاب شناختی می پردازد و از آن جا که بررسی دلایل و انگیزش های عصبی شناختی رفتار می تواند به درک و کنترل رفتاری انسان منتهی شود، این پژوهش دارای سویه های اخلاق زیستی می باشد. اخلاق زیستی در وسیع‌ترین مفهوم، به معنای بررسی مسائل اخلاقی، اجتماعی و سیاسی است که زیست‌شناسی و سایر علوم زیستی آن را به وجود می‌آورند و به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم در به روزی انسان دخیل هستند. طی دو دهه گذشته، کاربرد دانش عصبی در روانشناسی مشتری، و بالاخص در برندینگ، در تحقیقات آکادمیک و رویه های تجاری رواج یافته است. در دهه گذشته، تعداد مقالات منتشر شده درباره این موضوع، در ژورنال های برتر بازاریابی و مراجع گوگل از رشد چشمگیری برخوردار بوده است و همین امر در خصوص شرکت‌های تاسیس شده در زمینه بازاریابی عصبی نیز صدق می کند. پیدایش حوزه دانش عصبی مصرف کننده به مباحثات گسترده و مداومی در ارتباط با فواید این حوزه ترکیبی برای رشته های والد خود (روانشناسی مصرف کننده و دانش عصبی) و نیز چگونگی این فواید در هریک از این رشته ها، دامن زده است. هدف دانش عصبی مصرف کننده ان است که روش ها و نظریه هایی را از دانش عصبی اتخاذ کرده و با ترکیب آنها با تئوری های رفتاری، مدل ها، و طراحی های تجربی آزمون شده که از روانشناسی مشتری و رشته های مرتبط ، نظیر علوم تصمیم گیری رفتاری، برداشت شده اند یک نظریه مطلوب عصب-روانشناختی جهت فهم رفتار مشتری ایجاد کند.