|
|
کاربرد تکنیک بیگانهسازی برتولت برشت در نمایشنامه اقتباسی توراندخت از روایت هزارو یک روز
|
|
|
|
|
نویسنده
|
کلانتر مهدوی مینو ,اخوان صفار احسان
|
منبع
|
تئاتر و ارتباطات فرهنگي - 1400 - دوره : 1 - تئاتر و ارتباطات فرهنگی - کد همایش: 00210-95143 - صفحه:0 -0
|
چکیده
|
ادبیات عامیانه از مهم ترین شاخصه های ادبیات هر جامعه ای است که برآمده از باورها و رخدادهایی ست که در طول سیر تکامل آن جوامع روی داده است. این نوع از ادبیات به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است. ادبیات عامه مردم ایران در زمره گنجینه های فرهنگی در میان تمدن ها به شمار می آید. پژوهشگران پس از پی بردن به اهمیت این شاخه از ادبیات دست به گردآوری و مکتوب کردن این آثار زدند. یکی از نمونه های این آثار «هزار و یک روز» است که توسط «فرنسوا پتیس دلاکروا» شرق شناس فرانسوی جمع آوری شده است. در این اثر روایتی از داستان «توران دخت» آمده است که مورد توجه نمایشنامهنویسان برجسته ای چون «کارلوگوتزی»، «فردریش شیلر»، «برتولت برشت» و بسیاری دیگر از نویسندگان، قرار گرفته است. «برشت» با استفاده از ظرفیت های نمایشی این افسانه ایرانی کوشیده است تا اندیشه های خود را پیرامون آن دسته از روشنفکرانی بیان کند که با سواستفاده از دانش بشر، فکر و اندیشهی خود را در مسیر استثمار طبقه محروم به طبقه حاکم میفروشد. «برشت» در این نمایشنامهی اقتباسی با استفاده از فن «بیگانهسازی» که بر اساس آن با فاصلهگذاری و جلوگیری از غرق شدن در داستان مخاطب به فکر فرو رود و باعث تغییر نگرش او به مسائل شود، توانست نمونهی جدیدی برای تحلیل مسائل جامعهی سرمایهداری و افشای مکانیسمهای استثمارگرایانه ارائه دهد. پژوهش کیفی پیش رو با استناد به منابع معتبر می کوشد تا ضمن تجزیه و تحلیل ساختار روایی این دو اثر نشان دهد که رویکرد اقتباسی «برتولت برشت» در مواجه با این داستان عامیانه چگونه بوده است و تکنیک برشت، افکار و جهانبینی او چه تاثیری بر اقتباس او از این حکایت داشته است؛ همچنین در این جستار درمییابیم که عناصر بیگانهسازی چگونه موجب نگاه انتقادی مخاطب به مسائل پیش پا افتاده زندگی میشود که به دلیل عادی شدن از نظر دور ماندهاند.
|
کلیدواژه
|
هزارویکروز، برتولت برشت، اقتباس، بیگانهسازی، توراندخت
|
آدرس
|
, iran, , iran
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|