بررسی مقایسه ای مفاهیم اجتماعی در اشعار ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا

شعر و ادبیات کودک در طی سالهای متمادی نقش مهمی در ترسیم مفاهیم مختلف اجتماعی، فرهنگی، تربیتی و ... داشته است و شاعران شعر کودک با استفاده از زبان شعر، کودک را در امر آموزش و سوقدادن وی به سمت رشد و ترقی یاری رسانده و از شعر به عنوان ابزاری درجهت پرورش نسلی ژرفاندیش، پویا و توانمند استفاده کردهاند. از طرفی، با توجه به رابطة دو سویهای که میان اجتماع و ادبیات قرار دارد، زبان شعر میتواند در ترسیم مفاهیم مختلف اجتماعی زبانی گویا و روشن باشد که وقایع و پیشامدهای جامعه را به خوبی بیان میکند. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانهای انجام گرفته مفاهیم اجتماعی در اشعار ناصر کشاورز و شکوه قاسمنیا مورد بررسی قرار گرفته است. ناصر کشاورز و شکوه قاسمنیا از مسائل اجتماعی در جهت مهیاکردن کودک برای رشد و ورود به جامعه بهره برده و با بیانی کودکانه و به دور از تکلف این مفاهیم را توصیف کردهاند. کشاورز و قاسمنیا مفاهیمی همانند خانه و خانواده، آداب و رسوم جامعه؛ گروههای شغلی؛ نوع زندگی اجتماعی؛ مشکالت اجتماعی؛ جریانات اجتماعی و سایر مفاهیم اجتماعی از قبیل مهربانی و دوستی، ظلمستیزی، وطندوستی، آزادی و ستایش آن، کار و کوشش و ... را بیان کردهاند و سعی داشتهاند در قالب ترانه، چیستان، الالیی و ... این مفاهیم را تشریح و اهمیت جامعه و ارتباط با اجتماع را به زبانی ساده بیان کنند. ناصر کشاورز در پرداختن به این مسائل دایرة فکری خود را وسیعتر از قاسمنیا ترسیم کرده در زمینة بیان مشکالت اجتماعی فعالتر بوده است، اما به صورت کلی هر دو شاعر با دیدگاهی نزدیک به هم، مفاهیم اجتماعی را به صورت واضح و روشن بیان کرده و سعی داشتهاند تا شخصیت و ذهن خالق کودکان را پرورش دهند و آنان را برای پذیرش مسئولیت در آینده آماده سازند.