نقش اصول لیبرال در جرم انگاری افراطی

جرم انگاری افراطی یکی از معضلاتی است که گریبان بسیاری از نظام های حقوقی را گرفته است. پاره ای از علل ایجاد این پدیده چون صنعتی شدن جوامع و پیشرفت فراوان تکنولوژی و به تبع آن ضرورت وضع مقرره برای آن از علل عملی این جرم انگاری ها می باشد. اما در عرصه نظری، نظریه پردازان جبهه لیبرال خود را مبری از این معضل دانسته و آن را به سایر مکاتب نسبت می دهند. ایشان با ادعای حفاظت از آزادی اصول مختلفی چون اصل ضرر، اصل آزار، اخلاق گرایی حقوقی و پدرسالاری حقوقی را برای جرم انگاری ارائه داده اند و مدعی اند این اصول ما را در حفاظت آزادی یاری میکنند. مسئله ایجابی این است که اصول لیبرال جرم انگاری تا چه حدی توانسته اند بر مشکل جرم انگاری حداکثری فائق آمده و در نتیجه به وعده حفاظت از آزادی عمل کنند؟ مقاله حاضر ضمن بررسی اصول لیبرال جرم انگاری فرضیه عدم موفقیت جرم انگاری لیبرالیستی را در این گستره بررسی می نماید و بر این باور است که جرم انگاری لیبرال عملکردی معکوس داشته و اصول لیبرال جرم انگاری نیل به مقصود نکرده اند و خود مجوز جرم انگاری حداکثری را صادر می کنند.