رابطه میان فرهنگ و حقوق با فقه اسلامی

فرهنگ به مثابه یک شناسنامه دقیق از چیستی و پیدایش تمدن هر اجتماع خود را به عنوان مولفه ای غیر قابل انکار در ساختار جامعه مدنی مطرح نموده است . توجه به مولفه های ساختاری آن در جامعه از یک سو و باز تعریفی صحیح و قابل اتکا و استاندارد در زمینه های شناختی و فراشناختی آن می تواند راهگشای توسعه و تعمیم پذیری اصولی آن گردد . دین نیز به عنوان مسیر و نقشه راه در این توالی میتواند راهگشا و چراغ روشنی به جهت شناخت مسیر صحیح باشد . در این پژوهش بر آنیم تا ابتدا با تعریف و باز تعریف صحیح از مبانی اصولی فقه و فرهنگ و چیستی آن ها ضمن شناخت دقیق مولفه های ساختاری آن به بررسی رابطه انکار ناپذیر آن ها و آنچه به عنوان حقوق خود را در این بستر معرفی می کند در مسیر نیل به ساختاری مدون و قابل اتکا گام برداریم .