رویکرد نظام حقوقی در برابرابتلائات روانی مادر یا پدر و تاثیر آن بر حضانت کودک

هنگامی که کانون پر مهر خانواده به علت مرگ یا جدائی والدین از هم گسیخته می شود، مهم ترین چالش پیش رو حضانت کودکان است که نوشتة حاضر در رابطه با ابتلائات روانی پدر یا مادر و تاثیر آن بر حضانت کودکان می باشد، لذا در جهت یاری به حقوق کودکانی که دارای پدر یا مادر مبتلا به اختلالات روانی می باشند و نیز استمداد به حقوق مادر یا پدری که ابتلائات روانی موجود در وی به حدی نمی باشد که به کودک و مصالح او آسیب برساند این پایان نامه شکل گرفته است که پس از بررسی دو دیدگاه روانشناسی و فقه به این نتیجه رسیدیم که والدینی که دارای اختلالات روانی معتوهی- سفهی، مانند؛ اختلال اضطرابی، اختلال شبه جسمی، اختلال ناشی از مواد مخدر، اختلال شخصیت، اختلال انطباقی، اختلال روان تنی، اختلال کنترل تکانه، اختلال جنسی هستند به دلیل اینکه در اینگونه از ابتلائات زوال عقل به معنای جنون رخ نمی دهد، مبتلایان به آن قابل درمانند و پس از پایان دورة درمان مستحق حضانت کودک خود خواهند بود و در مقابل پدر یا مادر مبتلا به اختلالات روانی جنونی، مانند؛ اختلال خلقی، اختلال روان پریشی، اختلال شناختی و اختلال شیزوفرنی به دلیل آنکه این نوع ابتلائات سبب اختلال و زوال عقل به معنای جنون می گردد و در میان اقسام ابتلائات روانی، فقط این چهار نوع اختلال تحت عنوان جنون قرار می گیرند، که مورد اول را جنون ادواری و سه مورد بعدی را جنون اطباقی می نامیم. که در آنها ماهیت اختلال غیر قابل درمان است و چنین والدینی از حضانت فرزند خود ناتوانند و حق حضانت کودک خود را ندارند که این حق از آنان سلب می گردد، بنابراین با تبیین اختلالات روانی معنوی- سفهی و اختلالات روانی ساده از اختلالات روانی جنونی، می توان به حقوق پدران یا مادران مبتلا به این اختلالات نیز کمک نمود.