بررسی تاثیر دیدگاه انسان کامل در کارکرد فردی دین از دیدگاه شهید مطهری و نیچه

یکی از دغدغه های اساسی بشر اینست که کمال انسان در چیست و راه دست یابی به آن چگونه است؟ بحث انسان کامل در مجامع علمی دنیا مطرح بوده و یکی از کسانی که به این مسئله پرداخته، نیچه است. وی ابرمردی را طراحی می کند که کمال وی خلاصه شده در قدرت می باشد. نیچه با صراحت اعلام می نماید که خدا مرده است و ایمان و اعتقاد به ماورای طبیعت، اخلاق و. . . را باید کنار نهاد. آنچه در این تحقیق در پی آنیم دست یابی به ویژگی‌هایی است که حقیقتاً انسان را به کمال شایسته او می رساند. لذا با بررسی تطبیقی انسان کامل از دیدگاه شهید مطهری(ره) که برگرفته از مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام است و ابرمرد نیچه که با مرگ خدا و ویرانی ارزش‌های اخلاقی ظهور می یابد، به دنبال این مهم هستیم که از راه مقایسه به بهترین راه کمال انسان دست یابیم. ازآنجایی‌که در عصر حاضر عده ای صدق و کذب ادیان را رها نموده و نگاهی کارکردگرایانه به دین دارند، بر آن شدیم تا اثرات مثبت و منفی انسان کامل شهید مطهری(ره) و ابرمرد نیچه را بر برخی کارکردهای فردی دین تبیین کنیم. ازجمله این کارکردها معنا بخشی به زندگی، پاسخ به عطش جاودانگی انسان، تعلیم اخلاق و. . . هست که پس از بررسی و تحلیل به این نتیجه رسیدیم که اثرات تفکر توحیدی شهید مطهری(ره) بر این کارکردها مثبت بوده و پاسخگوی این نیازهای انسان هست و در مقابل نیچه با تفکرات ضد دینی خود اثراتی منفی بر این کارکردها گزارده و انسان را به سمت پوچی و دوری از اخلاق و. . . می کشاند و بنابراین درنهایت به این رسیدیم که انسان کاملی که شهید مطهری(ره) بر مبنای مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام ترسیم می کند دیدگاهی است که انسان را به کمال حقیقی اش می رساند و به‌سوی کسب فضائل انسانی و الهی سوق می دهد