تحولات مفهومی، نظری و تاریخی حکمرانی

مفاهیم در علوم انسانی و مدیریت به مثابه ذرات بنیادی در فیزیک، سازماندهی عناوین، دستگاه‌های فلسفی، معرفتی و علمی است. برای رسیدن به تعریفی عینی و هدفمند از حکمرانی نیاز است از نقطه نظر مفهومی و مبانی نظری، حکمرانی مورد شناخت قرار گیرد و سیر تاریخی این عنوان ردیابی گردد. هرچند این سیر آن‌چنان از قدمت برخوردار نیست. مبانی نظری حکمرانی الزامی است تا به شکلی دقیق، توصیف، تبیین و تفسیر شود تا نظام‌های سیاسی، سازمان‌های خصوصی و مردم‌نهاد ره به انحراف نبرد. امروزه، حکمرانی در بعضی از نظریه‌پردازی‌ها بدون دقت، جایگزین مدیریت، سیاست‌گذاری عمومی و روشی برای تجزیه و تحلیل لحاظ می‌شود که به تعبیر نویسنده مورد نقد جدی است. حکمرانی روشی برای ارزیابی، درستی تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و ارائه مدل در فرآیندهای مدیریتی است. همچنین، علل عدم موفقیت نظام‌های سیاسی و مدیریتهای کلان در بخش‌های کلان اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مورد بررسی قرار می‌گیرد. فروکاست این مفهوم به‌عنوان روشی از مدیریت یا الگویی از رهیافتهای معمول، فرصت نگاه نو را از جوامع خواهد گرفت. رابطه حکمرانی با حکومت، دولت و مدیریت، مانند رابطه فلسفه علم با علم، فلسفه سیاسی با سیاست و دبیری رشته‌های درسی در همان سطح با رشته‌های علمی است.