عدالت درباره زنان از منظر افلاطون با رویکرد اجتماعی

در بررسی آثار افلاطون با تناقض ها و ناسازگاری های زیادی مواجه می شویم.او درباره نقش زن در جامعه نظر واحدی نداشته است. گویی می خواست به تناسب شرایط و وضعیت جامعه نظراتی ارائه دهد که به مزاج همه خوش بیاید.او برای رسیدن به عدالت اجتماعی از طرفی برای زنان نقش های اجتماعی مهمی قائل می شد، آن ها را هم طراز مردان می دانست و عقیده داشت، زن، انسانی است که به مانند مرد، توانایی های جسمانی و داده های طبیعی دارد و باید به طور برابر حق آموزش برای او قائل شد.و همچنین در امور دولتی پا به پای مردان باشد، از طرف دیگر آن ها را موجودات ناتوان و حقیر، بازیچه دست مردان و بر طرف کننده نیازهای جنسیشان قلمداد می کرد.به زعم افلاطون تفاوت های تکوینی میان زن و مرد نمی تواند از تکامل و ترقی زنان در جامعه بکاهد.در این مقاله ضمن بررسی این دیدگاه با تفکرات غالب یونان باستان هم آشنا می شویم.