بررسی و نقد راه‌حل الهیات گشوده در حل مسئلۀ شرّ

الهیات گشوده به‌عنوان یکی از جدیدترین رویکردهای خداباوری، براساس مبانی الهیاتی خود سعی در حل مسائل مطرح در عرصۀ فلسفۀ دین داشته است. مسائلی مانند چگونگی علم پیشین خداوند، اختیار انسان، رابطۀ خداوند با جهان و همچنین مسئلۀ شرور از جمله مسائلی‌اند که الهی‌دانان گشوده تلاش کردند تا با مبانی فکری خود آن‌ها را حل نمایند. قائلین به این تفکر در اعتراض به تاثیر فلسفۀ یونانی بر الهیات مسیحی و با شعار بازگشت به آموزه‌های کتاب مقدس، تغییراتی بنیادین در صفات خداوند ایجاد کردند و در جهت حفظ اختیار و افزایش آزادی انسان، حاکمیت خداوند بر مخلوقات را عام شمرده و قید پویایی را به علم مطلق خداوند اضافه نمودند. آن‌ها همچنین محدودیت خودخواسته در قدرت را به خداوند نسبت داده و رابطه‌مندی و عشق را نیز در میان صفات خداوند بسیار مهم برشمردند؛ به‌طوری که بر اثر این نگاه، خداوند دارای اثرپذیری از مخلوقات خود است. یکی دیگر از مسائل بسیار مهمی که خداباوران گشوده، از جمله کلارک پیناک و جان ساندرز، مطرح نموده و مبادرت به پاسخ آن ورزیدند، مسئلۀ شرور در جهان است. به زعم آن‌ها، شرور اخلاقی ناشی از سوءاستفاده انسان‌ها از آزادی و اختیارشان است، همچنان که شرور طبیعی را لازمۀ خلق موجودات دارای آزادی و اختیار در این جهان دانسته‌اند. اما این رهیافت در حل مسئله پر از چالش شرّ موفق نبوده است. چرا که می‌توان براساس آموزۀ گشودگی، مسئولیت شرور اخلاقی را، هرچند به‌نحو غیرمستقیم، متوجه خداوند دانست. به‌نظر می‌رسد برخی مبانی فکری و فلسفی آن‌ها همچون حاکمیت عام خداوند و رابطه‌مندی او در رسیدن به این پاسخ از سوی آن‌ها موثر بوده است. از آنجایی که پژوهش دیگری، مسئلۀ شرور را از نگاه خداباوری گشوده و به‌طور خاص پیناک و ساندرز مورد بررسی قرار نداده است، در این نوشتار تلاش می‌گردد تا مبانی و روش این دو در حل مسئلۀ شرّ مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد.