شرور و تعارض آنها با اطلاق صفات کمالی خداوند دستاویزی برای رد توحید و تحکیم آموزۀ بنیادی دین مَزدَیَسنی (مزداپرستی)
|
|
|
|
|
نویسنده
|
رحمتی خدیجه
|
منبع
|
دوازدهمين همايش بينالمللي فلسفۀ دين معاصر – مسئلۀ شر در انديشۀ جديد و اسلامي - 1403 - دوره : 12 - دوازدهمین همایش بینالمللی فلسفۀ دین معاصر – مسئلۀ شر در اندیشۀ جدید و اسلامی - کد همایش: 03240-56889 - صفحه:0 -0
|
چکیده
|
مسئلۀ شرّ اصلیترین و مهمترین راهی است که نویسندهای دوبُنباور به نام مردانفرخ در اثر خود شکندگُمانیک وِزار (گزارشگمان شکن) از آن برای اثبات و تحکیم حقانیت دین خویش بهره میبرد. از آنجا که در باورهای باستانی ایرانی هیچ گناهی بزرگتر از این واقعیت نیست که وجود نیک اهورهمزدا در ارتباط با شرّ قرار گیرد، وظیفۀ اصلی این اثر نشاندادن صحت آموزۀ بنیادی دین مزداپرستان است - که خیر و شرّ از یک اصل منشعب نمیشوند (ثنویت). بیشترین تلاش مردانفرخ در نیل به این هدف در فصل یازدهم است. او در بندهای 13-3 این فصل با تعریف اصل توحید (معتزلی)، وارد بندهای بعدی میشود تا نشان دهد اعتقاد به توحید (اتصاف همۀ خوبیها و بدیها به خدای موحدان) در واقع نقض اتصاف او به صفاتی مانند علم، قدرت، خیریت و ... است. بیان او در این بندها - که وجود شرّ را در تعارض با صفات کمالی خداوند میداند - معلوم میکند که ظاهراً پیش از پیدایش علمی به نام «فلسفۀ دین» و موضوعی به نام «صورت یا مسئلۀ منطقی شر»، پرداختن جدی به آن، در محافل و سنت کلامی ایرانیان و مسلمانان - که منشا آثار بسیاری در این باره شده – سابقهای طولانی دارد و به قرون 2 و 3 ه.ق/8 و 9 م. بازمیگردد وآغاز پرداختن به این مسئله را می توان قرنها پیش از عصر مدرنیته یا روشنگری دانست. آنچه نزد مردانفرخ در مسئلۀ منطقی شرّ مورد خدشه واقع میشود، همان چیزی است که نزد معتزله به توحید صفاتی (یا عینیت صفات و ذات است که در قالب انحصار قِدم به خدا و نفی هر قدیم دیگر نمود مییابد) مشهور و از نظر آنان امری وجودی است. از آنجا که اصلیترین دستاویز مردانفرخ در این امر، شرور موجود در عالم است، کوتاهترین و اساسیترین پاسخ او میتواند تحلیل «ماهیت» شرّ باشد. هنگامی که او درصدد اثبات اهریمن است تا ثنویت را راهحل خردپسندانه برای وجود شرور معرفی کند، شرّ ماهیتی «وجودی» دارد (فصول 7 و 8)، و هنگام مواجهه با چرایی و علت ناتوانی اورمزد در دفع اهریمن و یا بازداری او از بدکردن، ماهیتی «عدمی» مییابد (فصل سوم). از این رو مردانفرخ در بیان ماهیت شرّ دچار تناقضی میشود که خلاصی از آن غیرممکن مینماید؛ زیرا اگر ماهیتِ شرّ وجودی باشد همان اِشکالی که بر اعتقاد موحدان وارد کرده بود به دین او و صفات کمالی اورمزد هم وارد می شود؛ واگر ماهیتش عدمی باشد، در عالم خارج تحققی نخواهد داشت تا برای وجودش اثبات منشایی به نام اهریمن لازم باشد؛ و یا آن را دستاویز رد اصل توحید قراردهد .
|
کلیدواژه
|
شرور، اطلاق صفات کمالی خداوند، توحید، ثنویت، دین مزدیسنی
|
آدرس
|
, iran
|
پست الکترونیکی
|
khrahmati@yahoo.com
|
|
|
|
|