|
|
نقدی بر استدلال شرّ دینی مبتنی بر شرور تجویز شده در قرآن
|
|
|
|
|
نویسنده
|
خطیبی حسین ,رسولیپور رسول
|
منبع
|
دوازدهمين همايش بينالمللي فلسفۀ دين معاصر – مسئلۀ شر در انديشۀ جديد و اسلامي - 1403 - دوره : 12 - دوازدهمین همایش بینالمللی فلسفۀ دین معاصر – مسئلۀ شر در اندیشۀ جدید و اسلامی - کد همایش: 03240-56889 - صفحه:0 -0
|
چکیده
|
مسئلۀ شرّ از دیرباز یکی از جدیترین ناقضهای خداباوری بوده است و خداباوران تلاشهای فراوانی برای پاسخگویی به نسخههای پرشمار این مسئله کردهاند. اما هنگامی که دریابیم خودِ خداباوری عامل وقوع شرور فراوانی در تاریخ بوده و هنوز هم هست، وضع معرفتی ناظر به صدق خداباوری بغرنجتر می گردد. نام این مسئلهی زیرمجموعهای از شرّ را میتوان «شرّ دینی» گذاشت. مسئلۀ شرّ دینی را از دو منظر میتوان بررسی کرد: (1) فلسفۀ دین؛ (2) فلسفۀ اخلاق. دنیل کوداج با تکیه بر دو مثال جنگهای صلیبی و کشتار جادوگران، باور به وجود خدا را علت تحقق برخی شرور میداند. با این وجود، استریکلند بهخوبی نشان میدهد که استدلال خداناباورنۀ کوداج توانایی به نتیجه رسیدن را ندارد. امیر صائمی معتقد است میتوان نسخهای از استدلال شرّ مبتنی بر شرور تجویز شده در قرآن اقامه کرد. این استدلال ریشه در تعارض میان سه امر دارد: (1) در متون مقدس، ظاهراً به شرّ دستور داده شده است؛ (2) متون مقدس از سمت خدا هستند؛ (3) وثاقت داوریهای اخلاق بشری مستقل از دین. سپس تلاش میکند با تایید یا تعلیق (3)، تعارض را برطرف کند. با وجود تمام جذابیتهای پژوهش صائمی، این کتاب دستکم دو مشکل اساسی دارد: (1) تکیه بر ضعیفترین نمونه از شرور تجویز شده. بهرغم اینکه تعارض میان داوری مستقل اخلاق بشری با فرامین دینی (مانند دستور به سنگسار، اعدام و کشتار مرتدین، دگرباشان جنسی و کسانی که خارج از عقد ازدواج، رابطۀ جنسی دارند) بسیار جدیتر و آشکارتر است، صائمی صرفاً به نمونۀ مجاز دانستن کتک زدن زن کفایت کرده است؛ (2) صائمی، مبتنی بر داستان حیابنیقظان، با خارج کردن دستورات شرّ دینی از حوزۀ اخلاق و وارد کردن آنها به حوزۀ ادارۀ اجتماع، مشکل تعارض اخلاقی را برطرف کرده است، اما به توالی فاسد چنین دیدگاهی توجه نمیکند. این رویکرد عملاً دست حاکمان جامعه را برای سوءاستفادۀ حداکثری از شرور دینی باز میکند؛ چیزی که در نهایت بیشتر به ضرر خداباوری خواهد بود. این نوشته در پی آن است که علاوه بر نقد پاسخ صائمی به مسئلۀ شرّ دینی تجویز شده، دو استدلال خداناباورانۀ دیگر را ارائه کرده و آنها را بررسی کند. این استدلالها مبتنی بر شرور تجویز شده در ادیان (مورد سنگسار) و شرور برخاسته از ادیان، هم در بعد فردی (نمونۀ چارلز فریمن) و هم در بعد جمعی (جنگهای صلیبی) است. در مورد شرور تجویز شده، بهمنظور تقویت استدلال صائمی، اگر توجه کنیم که خدا، آفرینندۀ انسان و طبیعتاً قوۀ داوری اخلاقی اوست، بنابراین، تعارض میان این قوه با دستورات ارسالی خدا، در واقع تعارض میان دو دسته از دستورات اخلاقی خداست. در مورد شرور منبعث از ادیان، باید توجه داشت که یکی از لوازم قاعدۀ لطف الهی این است که خدا نه تنها بشر را هدایت میکند بلکه این هدایت از طریق درست و اخلاقی رخ میدهد. پس نمیتوان فرض کرد که خدا، بشر را از طریق دستور به شرور هدایت کند، چه این با شخصیت اخلاقی خدا تعارض دارد. این دو در قالب دو استدلال با شکل رفع تالی به استدلالی به ضرر خداباوری تبدیل میشوند. در پایان، بررسی میشود که اگر این دو استدلال بخواهند به نتیجه برسند، چه استلزامات و مفروضاتی مورد نیاز است و اینکه ابتنای به این لوازم آیا تهدیدی جدی برای این دو استدلال خداناباورانه به حساب میآید یا خیر.
|
کلیدواژه
|
شرّ دینی، دنیل کوداخ، استریکلند، امیر صائمی، قرآن
|
آدرس
|
, iran, , iran
|
پست الکترونیکی
|
rasouli@khu.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|