نقش مبانی نظری در چهار چوب اندیشه های مدیریتی شهید حاج قاسم سلیمانی(مکتب سلیمانی)

در ادبیات مطالعات جدید توسعه به یک چارچوب و مدل بر خورد می کنیم که در جامعه ما به طور کل مورد فراموشی قرار گرفته است. این چارچوب که تحت عنوان قانونمندی چهارم توسعه معرف شده است به اهمیت مبانی نظری در رسیدن به اهداف جامعه می پردازد. بی شک الزامات این مدل حکایت از یک رابطه دو طرفه وضروری و منطقی ما بین روشهای سیاستگذاری(مبانی نظری) و اهداف جامعه(مبانی ارزشی) می با شد و تازمانی که این ضروریات برآورده نشود قطعا نمی توانیم در جا یگاه اصلی خودمان فرار گیریم.به عبارت دیگر این مقاله با تاکید به قانونمندی چهارم توسعه الزامات و ضروریات یک نظام تصمیم گیری و مدیریت مناسب توسعه را نشان می دهد که بیانگر اهمیت مبانی نظری در شگل گیری و اصلاح روش های سیاستگزاری در جهت رسیدن به اهداف جامعه می باشد منتهی دو شرط اساسی دارد اول اینکه این مبانی نظری باید از نظام ارزشی و ایدءلوژیکی جامعه الهام گرقته شده باشد و دوم اینکه سیاستگزاران برای رسیدن به اهداف جامعه باید خود را مقید به بکار گیری این توصیه ها و بسته های سیاستی باشند که بومی شده و متناسب با نیاز جامعه است که شهید حاج قاسم سلیمانی از ان بهره گیری می کرده وبه این دلیل می توان از مکتب شهید حاج قاسم نام ببریم.