مدیریت معنوی زن مسلمان در رویارویی با اثرات فردی، خانوادگی و اجتماعی فمینیسم

مکتب فمینیسم ابتدا باهدف سیاست‌های سرمایه‌داری، زنان را به سوی کارخانه‌ها کشید و سپس اهداف سوء دیگری را بدون توجه به ظرفیت وجودی زن مطرح نمود. در این راستا، با شعار تساوی حقوق دو جنس، به دلیل در نظر نگرفتن تفاوت‌های طبیعی زن و مرد، گسترش چالش‌ها و ناهنجاری‌های زیادی در جوامع را موجب شد و اثرات این مکتب به خصوص زنان در عرصه‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی را متحمل آسیب‌های متعدد نمود. ره آورد و نتیجه پیروی از این مکتب، به ویژه در جوامع اسلامی، چیزی جز بحران و سردرگمی در ایفای نقش زن در عرصه‌های مختلف نبوده است و در نهایت زن مسلمان پس از برخورد با بن بست ها و بحران‌های هویتی مختلف دریافت که معنویت می‌تواند راهگشای حل این مشکلات باشد و تساوی حقوقی چون مخالف با مقتضیات وجودی زن بوده، موجب به زحمت افتادن زن می گردد. در اینجاست که جامعیت دین مبین اسلام تجلی می گردد چرا که قطع به یقین آفریدگار مخلوقات جهان که خالق زن و مرد می باشد بهتر از هر مکتب ساخته و پرداخته دست بشر می‌توانسته با توجه به ظرفیت‌های وجودی، هر یک را در جایگاه خود به سمت کمال و سعادت هدایت نماید پس در نظر گرفتن تفاوت یا عدم تفاوت جنسی در حقوق زنان، مهم‌ترین اختلاف مکتب اسلام با فمینیسم بوده است و مکتب اسلام بسیار بهتر می تواند سازگار با ارزش های ذاتی زنان باشد، به طوری که بانوی مسلمان درمیابد با مدیریتی معنوی از صبغه اسلام، بسیار بهتر و راحت تر می‌تواند در عرصه‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی ظاهر گردد و مسیر سعادت را بپیماید.