>
Fa   |   Ar   |   En
   مفهوم درد و رنج در رمان مسخ کافکا  
   
نویسنده شیرشاهی افسانه
منبع يازدهمين همايش ملي متن پژوهي ادبي - 1401 - دوره : 11 - یازدهمین همایش ملی متن پژوهی ادبی - کد همایش: 01220-82752 - صفحه:0 -0
چکیده    دردها و رنجهای کافکا نشانگر این هست که او تجربۀ سکولار انسان مدرن را پشت سر گذاشته و اکنون در جستجوی هویت خویش به عنوان یک یهودی بی خدا و بی میهن و فردیت از دست رفته (خود رها) در مطلق گرایی خردباوری است و بدبینی کافکا را باید در جستجوی بی‌فرجامش در پی ایجاد رابطه با دیگری و تلاش برای یافتن خود در یک جامعۀ مدرن فهمید. در جامعه‌ای که قدرت نظارتگرِ برآمده از خرد ابزاری، واقعیّت سد کننده‌ای است و درد و رنج ناشی از آن تنهایی او را تعریف پذیر می‌کند و سبب می‌شود شخصیت‌های داستانیش در هزار توی مناسبات اجتماعی و بوروکراسی جامعۀ متمدن مدرن سرگردان شوند؛ ولی این سرگردانی نوعی سیاحت است برای جست و جوی موجودیت خویش و دستیابی به خود ِرها حتی اگر به آن دست نیابند. این جستار با روش توصیفی -تحلیلی در پی تحلیل مضمون درد و رنج در رمان مسخ است. برطبق این جستار، تمام تلخ اندیشی‌ها، رنج‌ها ، دردمندی‌ها ، حساسیت‌ها و ..در روح کافکا زاییدۀ جهان پراضطراب و مشحون از هراس و یاس کافکا است، اضطراب‌ها و هراس‌ها و نومیدی‌هایی که خالی از دلهرۀ فلسفی مدارانۀ پی در پی نیستند که از وجوه بارز آن در رمان مسخ و سرانجام تراژدی وار شخصیّت اصلی آن بازتاب یافته است.
کلیدواژه فرانتس کافکا، مسخ ، تنهایی ، درد و رنج، دلهرۀ فلسفی
آدرس , iran
پست الکترونیکی shirshahi_7000@yahoo.com
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved