رابطه بین بلوغ عاطفی و سلامت روان با فشار مراقبتی در مادران دارای فرزند با اختلال کم‌توان ذهنی در استان خوزستان در سال1400

هدف این پژوهش بررسی رابطه بین بلوغ عاطفی و سلامت روان با فشار مراقبتی در مادران دارای فرزند با اختلال کم‌توان ذهنی در استان خوزستان در سال1400 بوده است. پژوهش ازنظر اجرا از نوع توصیفی-پیمایشی می باشد. همچنین ازنظر گردآوری داده‌ها، تحقیقی کمی است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه ی مادران دارای کودک اختلال کم‌توانی ذهنی مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره استان خوزستان تشکیل دادند که تعداد آن‌ها 1300 نفر بود. حجم نمونه به کمک استفاده از فرمول کوکران شامل 297 مادر دارای کودک اختلال کم‌توانی ذهنی مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره استان خوزستان می باشد. روش نمونه‌گیری به روش نمونه گیری تصادفی ساده است. متغیرهای بلوغ عاطفی و سلامت روان، متغیر مستقل می باشد و متغیر فشار مراقبتی، متغیر وابسته است. برای سنجش این متغیرها از پرسشنامه فشار مراقبتی نواک و گست(1989)، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ (1972) و پرسشنامه بلوغ عاطفی سینگ و گاوا(1990)، استفاده شد. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون متغیرها صورت پذیرفت. نتایج نشان می‌دهند که بین بلوغ عاطفی با فشار مراقبتی رابطه مستقیم و معناداری(0.966) برقرار است و با ابعاد آن(عدم ثبات عاطفی(0.847)، بازگشت عاطفی(0.786)، فروپاشی شخصیت(0.705)، ناسازگاری اجتماعی(0.660) و فقدان استقلال (0.873)) نیز ارتباط مثبت و معناداری دارد. همچنین یافته‌ها نشان می‌دهند که بین سلامت روان با فشار مراقبتی رابطه معکوس و معناداری(0.87-) برقرار است و بین ابعاد آن یعنی(علائم اضطرابی(0.838)، فشار مراقبتی(0.637) و اختلال افسردگی(0.648) ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد ولی ارتباط نشانه‌های جسمانی مثبت(0.868-) با فشار مراقبتی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون نیز نشان داد مقدار بتای استاندارد متغیرها، متغیر بلوغ عاطفی با مقدار (0.386-) بهترین متغیر برای پیش‌گویی متغیر وابسته است. و متغیر برآورد سلامت روان با مقدار (0.124-) در رده‌ی بعدی قرار دارد.