سنجش داده محور ارزش ویژه برند کارکنان

چالش بازاریابی امروز حتی پیش‌از فرآیند تولید آغاز می‌شود. دغدغه صاحبان برند در بازارهای رقابتی امروزی دست‌یابی به مزیت‌هایی رقابتی است که تقلیدپذیری هرچه دشوارتر توسط رقیبان داشته باشند. این تلاش بی‌وقفه متخصصان بازاریابی و منابع انسانی را در کنار هم قرار داده تا سازمان و برند را به جایی برسانند که جذابیت بیش‌تری برای کارکنان بالقوه داشته باشد چراکه یکی از مهم‌ترین مزیت‌های رقابتی که به‌سختی هم تقلیدپذیر است در اختیار داشتن و در اختیار گرفتن سرمایه‌های انسانی است. تلاش‌های بازاریابان و متخصصان منابع انسانی دست‌یابی به نوعی ارزش ویژه است که گفته‌ی کینگ و گریس (2009) آن را ارزش ویژه برند مبتنی بر کارکنان می‌نامند. اما در زمانه‌ی حضور گسترده شبکه‌های اجتماعی و انواع راه‌های ارتباطی الکترونیک، انبوه داده‌ها کار را برای متخصصان دشوارتر از آن‌چه بود می‌کند. بنابرین لازم است برندها به سنجه‌هایی داده‌محور مجهز باشند تا بتوانند ارزش ویژه برند کارکنان را اندازه گرفته و واکنش مناسب را نسبت به آن اعمال کنند. در ادبیات، به‌خصوص بعداز معرفی مدل کینگ و گریس (2009) برای این ارزش سه بعد اصلی رفتار متناسب با برند، تایید تعریف مثبت از برند، و وفاداری به برند بر شمرده شده. صاحبان برندها برای دست‌یابی به سطوح بالاتر از نتایج ارزش ویژه برند کارکنان باید عواملی را که ما آن‌ها را پیش‌آیندها نامیده‌ایم به کار بسته و در سازمان متبوع‌شان پیاده کنند. در قبال آن می‌توانند انتظار داشته باشند با سنجش داده‌های عواملی که آن‌ها را پی‌آمدها نامیده‌ایم وضعیت خود از نظر این ارزش ویژه را تشخیص دهند. همه این‌ها ما را بر آن داشت تا تا با مرور مقالات برجسته و مرتبط 2012 تا 2021 میلادی، ضمن اشاره به ابعاد ارزش ویژه‌ی برند کارکنان، پیش‌آیندها و پی‌آمدهای آن را نیز تشریح کنیم.