مهارت های فردی و آموزش کارآفرینی موثر بر نرخ کارآفرینی نوپا در کشورهای درحال توسعه

کار آفرینی در کشورهای درحال توسعه برای رشد اقتصادی، ایجاد شغل، و تغییرات اجتماعی اهمیت دارد. اما نرخ کار آفرینی نوپا در کشورهای درحال توسعه اغلب کمتر از اقتصادهای توسعه یافته است. براین اساس هدف این مقاله بررسی تاثیر مهارت‌های فردی و آموزش کارآفرینی بر میزان کارآفرینی نوپا در کشورهای در حال توسعه است لذا از تحلیل مقایسه ای کیفی مجموعه های فازی (fsqca) برای درک روابط ظریف بین این متغیرها استفاده می کند. چارچوب نظری بیان می‌کند که مهارت‌های فردی (توانایی‌های رهبری، ظرفیت شناسایی فرصت‌های کارآفرینی، و مهارت‌های نوآورانه)، همراه با آموزش کارآفرینی (در مدرسه و پس از مدرسه)، می‌توانند به طور قابل‌توجهی بر میزان کارآفرینی نوپا تاثیر بگذارند. با این حال، ادبیات موجود فاقد بینش خاصی در مورد این عوامل در کشورهای در حال توسعه است و این شکاف با ارائه یک درک دقیق از این روابط پر می کند. یافته‌ها نشان می‌دهد که هم مهارت‌های فردی و هم آموزش کارآفرینی نقش مهمی در ترویج کارآفرینی نوپا دارند. این مقاله با بحث در مورد پیامدهای این یافته ها برای سیاست گذاری و شیوه های آموزشی در کشورهای در حال توسعه درک جامع تری از کارآفرینی نوپا در کشورهای در حال توسعه به مجموعه دانش موجود کمک می کند.

individual skills and entrepreneurship training effective on the rate of start-up entrepreneurship in developing countries - a qualitative comparison of fuzzy set

entrepreneurship in developing countries is important for economic growth, job creation, and social change. however, the rate of start-up entrepreneurship in developing countries is often lower than in developed economies. therefore, the purpose of this article is to investigate the effect of individual skills and entrepreneurship education on the rate of start-up entrepreneurship in developing countries, so it uses a qualitative comparative analysis of fuzzy sets (fsqca) to understand the subtle relationships between these variables. the theoretical framework states that individual skills (leadership abilities, capacity to identify entrepreneurial opportunities, and innovative skills), together with entrepreneurship education (in school and after school), can significantly influence the extent of nascent entrepreneurship. however, the existing literature lacks specific insights into these factors in developing countries and fills this gap by providing a detailed understanding of these relationships. the findings show that both individual skills and entrepreneurship education play an important role in promoting nascent entrepreneurship. this article contributes to the existing body of knowledge by discussing the implications of these findings for policy and educational practices in developing countries for a more comprehensive understanding of nascent entrepreneurship in developing countries.