توجه به باورهای دانش آموزان به عنوان حلقه ای مفقوده جهت ایجاد فضای مناسب برای داشتن مدرسۀ الگو

ایجاد مدرسه ای الگو و بانشاط تحت تاثیر عوامل متعددی قرار دارد و نیازمند توجه همه جانبه است. یکی از ابعادی که باید موردتوجه قرار گیرد، بُعد عاطفی و روانشناختی است و از جمله عواملی که به این بُعد مربوط است اما کمتر به آن پرداخته اند، باورها و دیدگاه های دانش آموزان درباره مدرسه است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی باورهای دانش آموزان پایه های چهارم و هشتم دربارۀ «مدرسه» براساس استعاره ها است که به روش توصیفی-پیمایشی انجام شد. جامعه آماری، دانش آموزان دختر و پسر پایه های چهارم و هشتم شهرستان شهرکرد بود که به روش نمونه گیری تصادفی-خوشه ای، 108نفر از دانش آموزان پایه چهارم و 120نفر از دانش آموزان پایه هشتم انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه ای متشکل از یک پرسش در ارتباط با دیدگاه دانش آموزان دربارۀ «مدرسه» بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی شامل جدول ها و درصدهای فراوانی و استنباطی شامل آزمون آماری مجذورخی استفاده گردید. استعاره ها در چند دسته طبقه بندی شدند که از جمله این دسته ها می توان به «مطلوب و موردعلاقه»، «مفید و ارزشمند» و «رنج آور» اشاره نمود. این دسته ها، بیانگر دیدگاه های متنوعی دربارۀ «مدرسه» بودند. اغلب دانش آموزان پایه چهارم، مدرسه را «مطلوب و موردعلاقه» می دانستند، در حالی که اغلب دانش آموزان پایه هشتم به «رنج‌آور»بودن آن اشاره داشتند. دانش-آموزان معتقد بودند، مدرسه ایده آل و الگو آن است که اطلاعات و دانشِ حاصل از آن در زندگی روزمره، کاربردی و مفید واقع شود و در آن مدرسه، قوانین منعطف و فعالیت های جالب اجرا گردد. همچنین، براساس آزمون مجذورخی، تفاوت بین فراوانی دسته های حاصل از استعاره های دانش آموزان دختر و پسر پایه های چهارم و هشتم معنادار نبود.