>
Fa   |   Ar   |   En
   ابن سینا گرایی علامه حلی و سنت منطقی پسا ابن سینا: بازخوانی و تدقیق ماهیت پسا ابن سینا براساس منطق علامه حلی  
   
نویسنده ممدی الموسوی سیدمحمدکاظم
منبع همايش بين‌المللي «تاريخ منطق در جهان اسلام» - 1401 - دوره : 1 - همایش بین‌المللی «تاریخ منطق در جهان اسلام» - کد همایش: 01220-98480 - صفحه:0 -0
چکیده    در سال های اخیر با نقض تئوری پایان فلسفه‌اسلامی در قرن 12/6، دو رویکرد تلاش کردند تا ارزش‌های فلسفی پساابن‌سینا را اثبات کنند. رویکرد نخست با چهره‌هایی مانند کربن، نصر و ایزوتسو، حیات فلسفه‌اسلامی را در گرایش‌های عرفانی از فلسفه‌صدرایی تا عرفان‌اسماعیلی، جستجو میکرد. این رویکرد برای تمامیت فلسفه اسلامی ماهیتی عرفانی فرض میکرد و نهایتا ناسازگاری‌های تاریخی، آن را به حاشیه راند. رویکرد دوم اما اعاده حیثیت فلسفه اسلامی در پساابن‌سینا را ازطریق آثار منطقی بخصوص قرون 12/6 تا 15/9 بعنوان مهمترین مستند پویایی فلسفه اسلامی، دنبال میکرد. مهمترین مزیت این رویکرد با محققانی مانند گوتاس، والبریج، ضیایی، استریت، و ویزنوفسکی، اثبات ارزشی فراتر از صرف نقش تاریخی برای میراث فلاسفه‌مسلمان است که به این سنت امکان عمل به عنوان یک دستگاه فلسفی میدهد.ازجمله مهمترین چهره‌های پساابن‌سینا که در سالیان اخیر بعنوان یکی از مهمترین ادله‌ی پویایی پساابن‌سینا در منطق موردتوجه قرارگرفته، علامه‌حلی دانشمند نامدار شیعه قرن 14/8 است. با واقع‌شدن در نقطه‌ای حساس هم ازنظر تاریخی و هم ازنظر سلسله‌مشایخ، علامه‌حلی از سویی مستقیما مستفید از بالغ‌ترین سنت سینایی بوده -قرائت اصلاحی خواجه‌نصیر بر قرائت انتقادی فخررازی-، و از سویی شاگرد-معاصر استوانه‌های اصلی پساابن‌سینا، کاتبی، ارموی، ابن‌کمونه، شهرزوری، و قطب‌الدین شیرازی، و نیز استاد-منبع نسل‌دوم سنت سینایی، ایجی، قطب‌الدین رازی، و جرجانی بوده است. این موقعیت ممتاز که تاکنون کمتر موردتوجه قرارگرفته، باعث میشود مطالعه‌ی علامه‌حلی نه تنها فرصتی استثنایی برای زاویه‌دیدی تازه به تطورات منطق پساسینایی، بلکه رکنی ضروری در فهم تاریخ منطق‌اسلامی باشد.بااین‌وجود، بدلیل فقدان مطالعه فراگیر برروی علامه‌حلی و بخصوص منطق او در هردوی محیط‌اسلامی و آکادمیای‌غربی، تلقی رایج از منطق علامه‌حلی، رویکردی تماما سینایی است. اجماع قرائت سنتی و غربی، علامه‌حلی را به تبع خواجه‌نصیر یکی از مهم‌ترین مدافعان ابن‌سینا و از اصلی‌ترین نمادهای غلبه‌ی گرایش سینایی دربرابر ضدسینایی و رونق مجدد آن در دو قرن بعدی، میداند. مهمترین پشتوانه‌ی این خوانش، داوری‌های همدلانه‌ی علامه‌حلی همراستا با ابن‌سینا و مدافعات او دربرابر منتقدین ابن‌سیناست. بااین‌وجود، بنظر میرسد این تصویر از رویکرد علامه‌حلی با برچسب مطلق سینایی، چندان دقیق نیست.این پژوهش میکوشد تا با بررسی پسا‌ابن‌سینای پیش از علامه‌حلی و پس از علامه‌حلی، نشان بدهد هم تلقی او از منطق گذشتگان خود و هم نقل او به منطق آیندگان خود، سینایی به معنای متداول نبوده است. این پژوهش، با درنظر گرفتن موقعیت خاص علامه‌حلی بعنوان شارح-شاگرد و منبع-استاد مهمترین چهره‌های پساابن‌سینا، سیر جریان ایده‌های سینایی از معبر علامه‌حلی را هم از حیث منابع او هم از حیث تاثیرات او، بررسی میکند. باین‌وسیله، مشخص میشود هم گرایش سینایی منبع علامه‌حلی مبتنی بر خوانشی جز خود ابن‌سینا، و هم گرایش سینایی منتقل‌شده توسط علامه‌حلی، خوانشی متفاوت از ابن‌سینا بوده است. تفاوت‌هایی که باتوجه به فقدان تصریح خود او و نیز پراکندگی‌شان در مسائل جزئی، آنقدر پنهان بوده‌اند که با روش تحقیق فعلی دیده نشوند، ولی آنقدر بنیادین هستند که با برجسته‌کردنشان، تصویری تازه از پسا‌ابن‌سینا ساخته شود.دستاورد این پژوهش درکنار بازسازی هویت منطق علامه‌حلی، ارائه‌ی تعریفی دقیق‌تر از ماهیت سنت پساابن‌سیناست تا به جای تقسیم رایج آن براساس دوگانه‌ی کلی پیروی/ضدیت با ابن‌سینا، با ارائه‌ی مقیاسی طیفی، این سنت براساس طیف‌های سیناگرایی، بررسی شود.
کلیدواژه منطق اسلامی، ابن سینا، علامه حلی، پسا ابن سینا
آدرس , iran
پست الکترونیکی kazemalmusavi@gmail.com
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved